Dandelion - قاصدک discussion
و...قاصدک همچنان منتظر خبرهای خوش است
date
newest »

ستاره wrote: "فوق العاده بود.. اینجا چقدر خاک گرفته.."
هرچه سعی در بازآفرینی اش داشتم نتیجه نگرفتم. مشکلات مجالی برای دلتنگی حتی شاید برای دوستان نگذاشته است.
هرچه سعی در بازآفرینی اش داشتم نتیجه نگرفتم. مشکلات مجالی برای دلتنگی حتی شاید برای دوستان نگذاشته است.

ساینا اﺣﻤﺪﯼ..
کسی که واسه این گروه تلاش کرﺩ ..
علی عزیز لطفا' گروهو نزار اینطوری بمونه...
بله به خوبی شما رو بخاطر می آورم. مدیر این گروه بودید و موفق نیز.و مدتی نبودید و ...
متاسفانه تغییرات و حرکتی که من شروع کردم بازخورد خوبی نداشت و استقبالی نشد و یا شد و همکاری نبود دقیقتر بگویم نمی دانم.
نوشته ها و مطالب من هم به صندوقچه ی چوبی روی دیوارم منتقل شد شاید مجالی کاغذی به زودی بیابد.
متاسفانه تغییرات و حرکتی که من شروع کردم بازخورد خوبی نداشت و استقبالی نشد و یا شد و همکاری نبود دقیقتر بگویم نمی دانم.
نوشته ها و مطالب من هم به صندوقچه ی چوبی روی دیوارم منتقل شد شاید مجالی کاغذی به زودی بیابد.
به سال رسید قصه ی دوری ما و قاصدک؟ چند سال شد؟ چه زود عمر ما را در موقعیت کیش قرار می دهد و چند حرکت دیگر بیشتر به باخت و مات ِ ناپلئونی امان باقی نیست.
من کجا بودم.. شما کجا بودید.. مهم نیست. همیشه آدم های غریبه راحت تر با هم حرف می زنند و ما غریبه هایی هستیم که با حرف زدن با غریبه هایی دیگر هر روز خود را از عقده ی تنهایی و سوختن رها می کنیم.
از احوال ما بخواهید این سالیان را در بهمن ِ کوچک خلاصه کردیم و نوشتن و نوشتن و نوشتن و امیدوار که حاصل این نوشتن های بی حوصلگی و فاحشگی ذهنی تا آخر امسال به چاپ برسد.
و آه پر از احساس حقارت، پر از سیلی هایی، چوب دست هایی بر سرهایی در خیابانهایی در ساعت هایی همراه با مردم هایی که حق را فریاد می زدند.
و چه رفیق شفیقی است این بهمن که این سالیان را بی تو برای من همراه بود.آرامش بود. و امروز من سرخورده تر از همیشه در قاصدک قلم روی مانیتور خاک گرفته می آورم. فوووووو
این زندان ابدی که محکومش منم، سلول های انفرادی اش گلستانی است چون خط کشیدن های روی دیوارش به یاد تو بود. تو. تویی که چند شنبه ی چه ساعتی به من نگاه نکردی و رفتی.
اینجا تهران. اینجا قاصدک. اینجا من. اینجا شما...آنجا تو.