مشاعره discussion

10 views
شعر آزاد > ديروز تو؛ امروز من

Comments Showing 1-1 of 1 (1 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Maria (new)

Maria (maria_jabbri) | 13 comments برگشتم
با همه آنچه داشتم برگشتم

خسته از همه بی‌تفاوتی‌ها
خسته از همه لَج بازی‌های کودکانه
خسته از با خود بودن؛
خسته از با تو نبودن

دلتنگی‌هایم شکل تو شده،
خواب‌هایم بوی تو را می‌دهد
و دستم شبیه دست‌هایت؛
راستی دست‌هایمان چه شکلی بود؟

بال‌بال می‌زدم که برگردم،
پرپر می‌شدم که ببینی‌ام
همه زندگی خلاصه شده بود در رسیدن
و
حالا که برگشته‌ام،
آیا مرا می‌بینی؟
آیا مرا نقاشی می‌کنی؟
آیا برایم باز هم می‌خوانی؟

برگشته‌ام با همه آنچه نداشته‌ام
نگو نمی‌شناسی‌ام؛
من شبیه دیروز تواَم
و تو حالا شبیه دیروز من

بیا تو دیروزی باش
و
بگذار من امروزی بمانم
...
نگاه کن!


back to top