مهدیار دلکش

Add friend
Sign in to Goodreads to learn more about مهدیار.


Loading...
Charles Bukowski
“There's a bluebird in my heart that
wants to get out
but I'm too tough for him,
I say, stay in there, I'm not going
to let anybody see
you.

there's a bluebird in my heart that
wants to get out
but I pur whiskey on him and inhale
cigarette smoke
and the whores and the bartenders
and the grocery clerks
never know that
he's
in there.
there's a bluebird in my heart that
wants to get out
but I'm too tough for him,
I say,
stay down, do you want to mess
me up?
you want to screw up the
works?
you want to blow my book sales in
Europe?

there's a bluebird in my heart that
wants to get out
but I'm too clever, I only let him out
at night sometimes
when everybody's asleep.
I say, I know that you're there,
so don't be
sad.
then I put him back,
but he's singing a little
in there, I haven't quite let him
die
and we sleep together like
that
with our
secret pact
and it's nice enough to
make a man
weep, but I don't
weep, do you?”
charles bukowski

شمس لنگرودی
“گلایل را دوست دارم
به خاطر قلبش
که از پس برگ های لطیفش پیداست

دل آدمی پیدا نیست
و سر انگشتانت را سیاه می کند چون گردو
اگر بگشایی
و ببینی”
شمس لنگـرودی

Heinrich Böll
“هرگز نبايد سعي در تكرار لحظات داشت بايد آنها را همان گونه كه يك بار اتفاق افتاده اند فقط تنها به خاطر آورد.”
Heinrich Böll

حبیبه جعفریان
“من دختری را می‌شناسم که دلش می‌خواست با یک فلفل دلمه‌ای ازدواج کند، با یکی از آن سبزهای خیلی درخشانش که وقتی انگشتت را به پوستش می کشی از فرط تردی و تمیزی قرچ می کند. این دختر کتاب خیلی داشت، هنوز هم خیلی دارد. یک بار به‌اش گفتم:«همه پولهایت را در همه دوره های زندگیت داده ای بالای کتاب، آره؟» و او با سر تایید کرد و گفت شاید روزی با یک فلفل دلمه ای ازدواج کند. وقتی این جمله را می‌گفت نخندید و هیچ چیز در ظاهر یا نگاهش تغییر نکرد. حتی به نظر نمی‌آمد احساسش این باشد که دارد جمله عجیب یا بی‌ربطی می‌گوید و من در یک لحظه کشف کردم که همه اینها به خاطر کتابهاست؛ این که دوست من آدم تنهایی است به خاطر کتابهاست؛ این که آدم خوشحالی نیست به خاطر کتابهاست و این که آدم عجیبی است که فکر می‌کند می‌تواند با یک فلفل دلمه‌ای ازدواج کند هم به خاطر کتابهاست. به نظرم کتاب‌ها سازنده و نابود کننده‌اند، خطرناک و ضروری‌اند، دشمن و دوستند. به نظرم کتابها از آن چیزهایی هستند که زندگی آدم ها به قبل و بعد از آنها تقسیم می‌شود؛ مثل ازدواجند، خطرناک و ضروری. نمی‌شود کسی را به آن توصیه کرد و نمی‌شود کسی را از آن نهی کرد. زندگی با وجود آن‌ها سخت و بدون آنها ساده، اما بی بو و خاصیت است...”
حبیبه جعفریان

محمد صالح علا
“شما که سواد داری ، لیسانس داری ،روزنامه خونی
با بزرگون می شینی،حرف میزنی،همه چی می دونی
شما که کله ت پره،معلّم مردم گنگی
واسه هر چی که می گن جواب داری ، در نمیمونی
بگو از چیه که من،دلم گرفته؟
راه میرم دلم گرفته، میشینم دلم گرفته
گریه می کنم ، می خندم ، پا میشم، دلم گرفته ؟
من خودم آدم بودم ، باد زد و حوای منو برد
سوار اسبی بودم که روز بارونی زمین خورد
عمر من کوه عسل بود ولی افسوس
روزای بد انگشت انگشت اونو لیسید
بعد نشست تاتهشو خورد ....”
محمد صالح علا

year in books
Saham S...
372 books | 79 friends

Mobina J
530 books | 193 friends

Ali Momeni
358 books | 247 friends

فرشاد
167 books | 2,912 friends

Nazanin...
2,035 books | 565 friends

Claris ...
1,693 books | 97 friends

Setayes...
885 books | 482 friends

Deseh
1,364 books | 55 friends

More friends…



Polls voted on by مهدیار

Lists liked by مهدیار