Lida Hasibi

Add friend
Sign in to Goodreads to learn more about Lida.


Loading...
حمید مصدق
“و تو رفتی هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق این پندارم
که چرا
خانه کوچک ما سیب نداشت”
حمید مصدق

حمید مصدق
“در من اين جلوه ي اندوه ز چيست ؟
در تو اين قصه ي پرهيز که چه ؟
در من اين شعله ي عصيان نياز
در تو دمسردي پاييز که چه ؟
حرف را بايد زد
درد را بايد گفت
سخن از مهر من و جور تو نيست
سخن از تو
متلاشي شدن دوستي است
و عبث بودن پندار سرورآور مهر
آشنايي با شور ؟
و جدايي با درد ؟
و نشستن در بهت فراموشي
يا غرق غرور ؟
سينه ام اينه اي ست
با غباري از غم
تو به لبخندي از اين اينه بزداي غبار
آشيان تهي دست مرا
مرغ دستان تو پر مي سازند ”
حمید مصدق

حمید مصدق
“آه می بینم، می بینم
تو به اندازه تنهایی من خوشبختی
من به اندازه زیبایی تو غمگینم
چه امید عبثی
من چه دارم که ترا در خور؟
هیچ -
من چه دارم که سزاوار تو؟
هیچ-
تو همه هستی من، هستی من
تو همه زندگی من هستی
تو چه داری؟
همه چیز -
تو چه کم داری؟
هیچ”
حمید مصدق
tags: love

year in books

Lida hasn't connected with her friends on Goodreads, yet.




Polls voted on by Lida

Lists liked by Lida