شهرام شیدایی > Quotes > Quote > Maryam liked it
“شاید زمین چیزی از من پرسیده
که از خواب بیدار شدهام.
یا قصهای در من زنده شده
که جورابهایم را بلد نیستم بپوشم
چهقدر ساده مینویسیم که زندهگی عجیب است
و دستهایمان را پیدا نمیکنیم.
تصویری که مرا میخواهد زنده نگه دارد
کوچک شده است، کوچک.
ــ ناتمامی در ما دنبالِ جایی میگردد ــ
مادر، کلمهایست که در اتاقِ مجاور خوابیده
من به همهچیز مشکوکم
به چراغی که روشن کردهام
به تابلوهای روی دیوار
به کسی که هفتهی پیش در گورستان چال کردیم
شاید به خوابهایِ بالاتری راه یافتهام
به دنیاهایی دیگر
که صدای شماها را
چند روزِ دیگر میشنوم
و برایِ شنیدنِ جوابهایتان
همیشه کنارم خالی میمانَد.
من به گوشدادنِ حرفها
نشستن کنارِ همدیگر
به تمامِ فاصلههای نزدیکشده مشکوکم.
امروز ناتمامی را جشن میگیریم
فردا، یک هفتهی دیگر خواهد گذشت.
در میزنند
کسی پُشتِ پنجره آمده است
همیشه فکر میکنم...
کلمههایی که از ما بهجا خواهد ماند
بیخوابی عجیبی خواهند کشید
بیخوابی عجیبی.
کلیدهای گریهکردن را
برای قاتلانی که در راهند
جا میگذارم”
―
که از خواب بیدار شدهام.
یا قصهای در من زنده شده
که جورابهایم را بلد نیستم بپوشم
چهقدر ساده مینویسیم که زندهگی عجیب است
و دستهایمان را پیدا نمیکنیم.
تصویری که مرا میخواهد زنده نگه دارد
کوچک شده است، کوچک.
ــ ناتمامی در ما دنبالِ جایی میگردد ــ
مادر، کلمهایست که در اتاقِ مجاور خوابیده
من به همهچیز مشکوکم
به چراغی که روشن کردهام
به تابلوهای روی دیوار
به کسی که هفتهی پیش در گورستان چال کردیم
شاید به خوابهایِ بالاتری راه یافتهام
به دنیاهایی دیگر
که صدای شماها را
چند روزِ دیگر میشنوم
و برایِ شنیدنِ جوابهایتان
همیشه کنارم خالی میمانَد.
من به گوشدادنِ حرفها
نشستن کنارِ همدیگر
به تمامِ فاصلههای نزدیکشده مشکوکم.
امروز ناتمامی را جشن میگیریم
فردا، یک هفتهی دیگر خواهد گذشت.
در میزنند
کسی پُشتِ پنجره آمده است
همیشه فکر میکنم...
کلمههایی که از ما بهجا خواهد ماند
بیخوابی عجیبی خواهند کشید
بیخوابی عجیبی.
کلیدهای گریهکردن را
برای قاتلانی که در راهند
جا میگذارم”
―
No comments have been added yet.
