احمد شاملو > Quotes > Quote > Narges liked it

احمد شاملو
“همه
لرزشِ دست و دلم
از آن بود
که عشق
پناهی گردد
پروازی نه
گریزگاهی گردد
آی عشق آی عشق
چهره‌ی آبی‌ات پیدا نیست
و خنکای مرهمی
بر شعله‌ی زخمی
نه شورِ شعله
بر سرمای درون
آی عشق آی عشق
چهره‌ی سُرخ‌ات پیدا نیست
غبارِ تیره‌ی تسکینی
بر حضورِ وَهن
و دنجِ رهایی
بر گریزِ حضور
سیاهی
بر آرامشِ آبی
و سبزه‌ی برگچه
بر ارغوان
آی عشق آی عشق
رنگِ آشنایت
پیدا نیست
۱۳۵۱
برسرمای درون/ ابراهیم در آتش”
احمد شاملو, ابراهیم در آتش

No comments have been added yet.