Moji > Recent Status Updates

سالمندی و مسائل مربوط بهش همیشه خیلی ذهنمو درگیر میکنه
یه مدتی فراموش کرده بودم که بهش فکر کنم
و با خوندن این کتاب دوباره ذهنم درگیرش شده
و این خوبه
درگیری خوشایندی نیست ولی لازمه که داشته باشمش

چارلی جان
خیلی سوییتی شما 🥲

I feel like I don’t understand the deeper meaning of what’s going on.
It tastes like something cold, sweet and a little sour; but there are also tastes that I‘m not familiar with.

خیلی جالبه که نظر اینهمه روانشناسو فیلسوفو جامعه شناس و نتایج تحقیقاتشون رو درباره تنهایی خوندم.
قابل تأمله مطالبش.
باعث میشه یه سرکی به خودم و دورو برم بکشم و چیزای جالبی دستگیرم بشه 🕵🏻‍♀️

It makes me sick when I put myself in aunt Lydia’s (or other aunts’) shoes.

حس میکنم دارم ریویو آرتیکل میخونم با اندکی نظر نویسنده
و جاالبههه 🤸🏻

I’m sobbing🫠
and I knew this would happen🤧

Page 58:
“Does reading make you happy?” I ask. I want to know all things that bring her joy.
“Reading makes me feel,” she says.

I’d read several pages of this book a long time ago, but it didn’t attract me. so I dropped it. Maybe it was because of the translation (it was a Persian one), or simply I wasn’t in the mood of reading crime books.
But this time feels different :)
I’ve moved from the depression part and reached to the crime part and it’s getting interesting :)))

تا الان جالب بوده ولی ماجرا تازه شروع شده
ببینیم چی میشه 🔦

یه حسی بهم میگه خیلی شگفت زدم نمیکنه در نهایت 🤧

هنوز از نظر روانی آماده خوندن جنایی، معمایی، ترسناک نبودم🫠
ولی خیلی کشش داره سخته بذارمش کنار🤧
همش منتظرم جوری بترسم که نتونم چن روز بخوابم😂😂

اونقدی که انتظار داشتم جذاب نیست برام🤧
اگه یه کم سریع تر پیش میرفت خوشحال تر بودم🫠
و بخش [نسبتا] عاشقانشم بهم نمیچسبه 🚶🏻‍♀️

دو سه تا داستانشو خوندم و از شدت غمو درد میخواستم بمیرم 😓
لحظاتی که میخوندمش دورو برم کلی آدم بود و منقطع میخوندمش که عر نزنم تو جمع 🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️
اینجوری خلاصه🤧

خیلی خوشحالم که این کتابو شروع کردم
من عاشق سگام و لازم بود یه کتاب خوب که از زاویه دید اوناست بخونم :)
البته که ما هیچ وقت نمیفهمیم اونا به چی فک میکنن ولی میشه یه کم حدس زدو تصور کرد :)

Only 60 pages are left and I don’t want this to end 😭😭😭

It feels weird🫠 Knowing that you will die today and no one can save you.
What would I do if I was told that I would die in 24 hours? I don’t know🫠
I’m a little confused though. How do they know the exact day of people’s death? 👀
It’s suspicious 👀

خیلی اتفاقای عجیب داره میافته
و
هر لحظه داره بهتر میشه این کتاب 🫠

دوسش دارم
ولی هر بار بعد از خوندنش خواب مرتبط با چیزایی که خوندمو میبینم و…
خب…
یه ذره خواب راحتی ندارم 🫠

نمیتونستم همه لحظات مبارزه نوا و گارگویلو خوب تصور کنم و این اذیتم کرد 🫠

فک کنم معتادش شدم🚶🏻‍♀️

I really want to know how it ends…
Would she finally be able to find the life that suits her? And what would happen after that?
What if she dies before she find a proper life?🫠

اینجور کتابا اصلا مورد علاقم نیستن الان 🥲

Gotta admit that it was a little boring for me at first :/
And Reading English books is not my cup if tea $_$
So it took me SO long to convince myself to give it a second chance and continue reading it after a while -_-
And NOW I can see why people liked it :))
It IS interesting :))