Kian > Recent Status Updates

تورخدا این کتابو بشینم بخونم، خیلی خوب بود اون صفحه های اولش، الان فقط یه انگیزه میخوام.
شدیدا مناسب حال و احوال این روزا بود.

کاشکیییی نویسندش زودتر بنویسهه
از پاور باتما خوشم‌میاد، داستانشون عالیه، اکشن هارو ک‌نگممم اصن، و اینکه خیلی کیوتننننن، و هاااات

عاه، دوسش دارم، از اون نوع کلاسیک هاییه که عمیقا ازشون لذت میبرم، و اینه داره برام عجیب میشه، یعنی میخواد کل مدت رو درخت زندگی کنه؟

نتونستم بعد ۵۰ صفه ادامش بدم، نمیدونم چرا، ولی خیلی داستات اروم و خشکی بود

عام، باحاله، واقعا یه جاهاییش ترسناک میشه، ولی نوه روایت یکم گیج کننده است، از رابطه بین ریچارد و کامیل خوشم میاد، همین دیگه، تا اینجا اوکی بوده

اقااااا این چی بووووود، ۱۰۰ صفه نخونده عاشفش شدم، ولی سانسور های ترجمه خیلی واضح حس میشه، داستان و داره یه جوری منحرف میکنه، کاشکی زبان اصلیشو میخوندم همون اول، ولی خلاصه کی از داستان های تینیجری بدش میاد مخصوصا وقتی درباره دوتا نوجون عادی نیست، کلیشه ای نیست، نویسنده داره داستانیو به ما نشون میده که کم تر دیده شده ولی همیشه وجود داشته، شخصیت آلِد خیلی نزدیکی داره با من جز اون بخش ساکت بودنش، خلاصه خوشحالم که میخونمش

این کتاب و برای یکی از واحدهای دانشگاهیم خوندم، این ترجمه یه جاهایی نامناسب بود، ترجمه آقای بزرگمهر بهتره، البته اگه در دسترس بود که نیست، خلاصه اینگلیسیشم روونه و بهتره، یه جاخایی نمیشه معادلی برای کلمه ها پیدا کرد پس اینگلیسیو ترجیح میدم، هیوم فیلوسف خیلی قوی هستش، با روش کار و نوع فلسفه ای داره ارتباط خوبی برقرار کردم.

منتظرم فقط فصل جدیدش بیاد، چرا نویسنده های یهو ول میکنن کارشونو.
من از مانهوا های امگاورس خیلی خوشم‌میاد.
مخصوصا اونایی که باتم کاپلشون هارد باتمه، زیاد نانازش نمیکنن، ایزاک و اینجا خیلی پسندیدم و خیلی هاتههههه، از اون طرف فیلیکسم خیلی احمقه ولی خیلی موده، خلاصه یه داستان امگاورس اکشن با یه راز در پس پرده،عاشقشم