آرزو مقدس > Recent Status Updates

چقدر خسته‌کننده‌ست. می‌ترسم برم هری هولاها رو دوباره بخونم ببینم اونام همین‌قدر خسته‌کننده بودن.
وای یکی یه کاری بکنه دیگه.

رینس‌ویند: "می‌شه منو ول کنین برگردم جزیره‌ی خودم زندگی کنم؟ اونجا همه‌چی خسته‌کننده بود."
•
منم همین‌طور رینس‌ویند جون. 🫂

البته این کتاب بدیه و من دیگه ادامه‌ش نمیدم ولی توصیه‌ای که میتونم بکنم اینه که کتابای این نویسنده رو قبل از دیدن کثافتی که نیکول کیدمن بهشون میزنه بخونین.

"I'm not lost, I'm just directionally challenged."
والا منم همینو می‌گم. :))

چه‌جوری بگم که همین اول کاری اسپویل نباشه ولی
"Pssst!"?
=))))))))))

ده دوازده شبه هی برمیگردم از اول، هی کلمه‌کلمه، عددعدد برمی‌گردم عقب که قشنگ بفهمم یارو تو گوشم چی می‌خونه، (چون با اون صداها اصلا خیلی می‌شد شنید آخه) هر کدوم از قبلی هولناک‌تر.
دیشب یهو تازه گفت چپتر وان. :))

کاملاً بی‌ربط به این کتاب:
اومدم براتون مقدار زیادی سانسور بذارم تو وبلاگ، سایت مدام ارور ۴۰۳ میده. (سرش را می‌کوبد توی دیوار و فکر می‌کند وضع چندمین حلقه‌ی جهنم این است که برود زندگی قبلی‌اش خودش را اصلاح کند.)

وقتی دوست داری بی اطلاع از محتوای کتاب بپری توش، اینطوری میشه که نمیفهمی این چیه داری وقت ظرف شستن گوش میدی، بعد میای میبینی جلد بیست و پنجمه. :)) به نظرم اول جلد بیست و پنجم رو تموم کنم بعد برم ببینم جلد یک چی میگفته و آیا میصرفه بیست و سه تای میانی رو هم بذارم تو برنامه یا نه.
واقعاً و حقیقتاً عقل که نباشد جان در عذاب است عزیزان.

"It took a great deal of courage to stand there, in that Dark. Rincewind didn't have that much. But he stood there anyway."

- But she's of the female persuasion.
- So was your mother.
- Yes, but she ran away before I was born.

Probably the classiest "yo mum" bit ever. :)))

چه خبره؟ 😱
چرا کسی به آدم هشدار نمیده که قراره همچین اتفاقایی بیفته؟
چرا اسپین‌آف‌های این مجموعه اینقدر از اصلش بهترن؟
کلا خیلی سوال دارم.

چرا انقدر غم‌انگیز شد؟ :(

می‌خوام زین پس هر کس زنگ زد گوشی رو بردارم بگم
What business?
حرفش رو که زد قطع کنم.

چون فصل اول سریالش رو دیدم و اصلا اگه ندیده بودم هم لازم بود یه چیزی اون‌همه "زنم می‌شی؟"ها رو بشوره ببره.

با این امید که زین پس قصه‌ی آماندا ناکس و کیسی انتونی رو قاتی نکنم. :))

"I am no woman. I am the wild. I am the wind."
"Thorn and bramble," I smiled.
She nodded. "Blood and scars."

چرا دیگه به ژان فرانسوا فحش نمی‌ده؟ :)))

با نهایت تاسف و تاثر حاضرم به خودم آسیب فیزیکی بزنم ولی دیگه برنگردم سراغ این کتاب.
نمونه‌ی بارز داستان فوق‌العاده‌ای که بد نوشته و حیف شده.
کاش نویسنده کتاب رو چند سال می‌ذاشت گوشه‌ی کشو، یه‌دوتا کلاس می‌رفت، سه‌چارتا زن از نزدیک می‌دید، بازنویسی و بعد منتشرش می‌کرد. شک ندارم اون‌وقت به جای کالت فیوریت یه‌چیز کاملا گیرا و بحق پرطرفدار و موندنی می‌شد.
اگه شما تونستین بخونین و ازش لذت بردین خوش به حالتون، حسودیم میشه.

شوربختانه خیلی یواش‌تر از اونچه باید داره پیش‌می‌ره و حقا که بریتیش و امریکن دو زبان از بیخ جداگانه‌ن
And I'd take British over that other one every single day of the week. :((

بعد از سه‌چهار سال هری پاتر، احساس می‌کنم ترجمه و زبان انگلیسی که هیچی، حتی فارسی هم یادم رفته.
(بازگشت به کتب دنیای ماگلی رو اقلا با یه چیز آسون هم شروع نکردیم، صاف رفتیم سراغ آقای شوسترمن. 🙄😕)

این‌همه سیاست‌ورزی و حرف حرف حرف واقعا منو تو این دنیا نگه نمی‌داره و چون دست نویسنده سفته ندارم، خداحافظ شما.

کاملاً بی‌ربط به گرالت‌اینا:
یَک ابلاغیه‌ی سانسوری بهمون دادن که فروشنده لازم ندارین؟ من دیگه نمی‌تونم.

This dogcrap of a book is ruining all my favorite music. 😒

وقتی آزادی مردم را می‌گیری و دست و پایشان را می‌بندی، تمام فکر و ذکرشان می‌شود اینکه تا کجا می‌توانند از مجازات خلاف‌های ریز و درشت بگریزند.
نقل به مضمون.

چون اون وقت ساله.

بیشتر از یک سال طول کشیدی تو و همونطور که پیشبینی کرده بودم، عمر منو سوزوندی آمبریج.

در حال دومین بررسی مقابله‌ای. (بعد از ویرایش اولیه)
در آستانه‌ی کندن گیس و فرو کردن اجسام تیز به چشم.
مینیمم یک بار دیگه هم باید خونده شه.
نمی‌دونم نفرتم از دلوریس و دلوریس‌مسلک رو کجا تخلیه کنم متاسفانه. 🗡🫀

ظاهراً دارم جابه‌جا می‌خونم. اول اینه بعد سورد آو دستینی؟ یا جلد بیست‌وپنج‌صدمی هم در کاره؟ :))
اسیر شدیم با این جلدهای اعشاری.

پناهگاه.