عارف قزوینی

عارف قزوینی’s Followers (14)

member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo

عارف قزوینی


Born
in Qazvin, Sublime State of Persia
January 01, 1882

Died
January 21, 1934

Genre


ابوالقاسم عارف قزوینی (۱۲۵۹–۱۳۱۲ ه.ش)، شاعر و تصنیف‌ساز اهل ایران بود.

عارف در سال ۱۲۵۹ هجری شمسی در قزوین متولد شد. پدرش «ملاهادی وکیل» بود. عارف صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فراگرفت. خط شکسته و نستعلیق را بسیار خوب می‌نوشت. موسیقی را نزد میرزاصادق خرازی فراگرفت. مدتی به اصرار پدر در پای منبر میرزا حسن واعظ، یکی از وعاظ قزوین، به نوحه خوانی پرداخت و عمامه می‌بست ولی پس از مرگ پدر عمامه را برداشت و ترک روضه خوانی کرد.

عارف در ۱۷ سالگی به دختری به نام «خانم‌بالا» عشق و علاقه پیدا کرد و با او پنهانی ازدواج کرد. (تصنیف دیدم صنمی را در وصف ایشان سرود) فشارهای خانواده دختر پس از اینکه مطلع گردیدند زیاد شد و عارف به ناچار به رشت رفت و پس از بازگشت با وجود عشق بسیار، آن دختر را طلاق داد و تا آخر عمر ازدواج نکرد.

عارف در سال ۱۳۱۶ ه‍.ق به تهران آ
...more

Average rating: 3.45 · 58 ratings · 11 reviews · 4 distinct works
کلیاتِ دیوانِ عارف قزوینی

by
3.51 avg rating — 39 ratings — published 1924 — 4 editions
Rate this book
Clear rating
مجموعه شعر - ازخون جوانان و...

really liked it 4.00 avg rating — 11 ratings — published 2008
Rate this book
Clear rating
مجموعه اشعار عارف قزوینی

by
2.86 avg rating — 7 ratings
Rate this book
Clear rating
نامه‌هاى عارف قزوینى

by
1.50 avg rating — 2 ratings — published 2021
Rate this book
Clear rating

* Note: these are all the books on Goodreads for this author. To add more, click here.

Quotes by عارف قزوینی  (?)
Quotes are added by the Goodreads community and are not verified by Goodreads. (Learn more)

“از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه كجرفتاری ای چرخ ،
چه بد كرداری ای چرخ
سر كین داری ای چرخ
نه دین داری ،
نه آیین داری ای چرخ
از اشك همه روی زمین زیر و زبر كن
مشتی گرت از خاك وطن هست بسر كن
غیرت كن و اندیشه ایام بتر كن
اندر جلو تیر عدو، سینه سپر كن
چه كجرفتاری ای چرخ ،
چه بد كرداری ای چرخ
سر كین داری ای چرخ
نه دین داری ،
نه آیین داری ای چرخ
از دست عدو ناله ی من از سر درد است
اندیشه هر آنكس كند از مرگ، نه مرد است
جان بازی عشاق، نه چون بازی نرد است
مردی اگرت هست، كنون وقت نبرد است
چه كجرفتاری ای چرخ،
چه بد كرداری ای چرخ
سر كین داری ای چرخ
نه دین داری ،
نه آیین داری ای چرخ”
عارف قزوینی

“خراب مملکت از دست دزد خانگی است
ز دست غیر چه نالیم هر چه هست از ماست”
عارف قزوینی

“...
باز عمامه به سر بسته برون شد خشخاش
پس دگر بهر چه خون این همه افیون نکند
شیخ شد سرزده در میکده و پیر مغان
وای این ننگ گر از میکده بیرون نکند
نعره ی بلبل از این روست که دیگر قدرت
خار در مجلس گل پشت تریبون نکند
که حقوق خود و بدبختی ما را زین بیش
مجلس این مرتبه مستدعیم افزون نکند
کار مشروطه در ایران چو بدینسان گردید
کس چه سان شکوه ز بد گردی گردون نکند
...”
عارف قزوینی