نیلوفر رحمانیان's Blog
April 29, 2019
دوره آنلاین نقد ادبی
من تا ترم سوم کارشناسی نمیدانستم نقد ادبی چیست. از یک رشته مهندسی انصراف داده بودم و تقلا میکردم خودم و امیدهایم را بکشانم و برگردانم به دانشگاه. عاشق رمان بودم و نمایشنامه و شعر؛ و تصورم مثل خیلیها از نقد، همان «بد است»، «در نیامده»، «کار خوب»ی بود که توی روزنامهها و مجلات میدیدم. نقد برایم همان ریویو نوشتن بود و اگر کسی جزئیاتی در متن میدید که ربطش میداد به دریدا(که فقط یک اسم بود)، من انگار که ابرانسانی دیده باشم مات و مبهوت نگاهش میکردم.
.
اولین جلسه کلاس نقد کارشناسی یادم نمیرود. داشتیم «داغ ننگ» ناتانائیل هاوثورن را میخواندیم و انگار جادوی ابرانسان داشت زمینی میشد، داشتم میدیدم استادمان چه چیزهایی را از کجای متن، از کدام سطور میکشد بیرون و آهسته آهسته میرود سراغ فضای اعجابانگیز بین سطور؛ کلمات که منبع لذت صرف بودند داشتند زمینی میشدند و چقدر دردناک است عاشق جادو باشی و بخواهی جادوگری یاد بگیری و ببینی که همهاش زمینی است.
.
بعد کم کم نقطههایی توی سرم شکل گرفت. «آ»، «ب» و... یکی یکی فربه میشدند و پلهایی به هم میزدند تا تصویر دیگرگونهای از ادبیات نشانم بدهند. تصویری از اعجاز کلمات پیچیده در پیله نقد. دریچهای به جهان نو برایم باز شده بود.
.
آن جلسه از آن نقاطی است که آدم وقتی به پشت سرش نگاه میکند، میبیند شاکلهاش را پیریزی کردهاند. .
بعدتر (خصوصا بعد از ارشد) که دیگر چندان در سرزمین عجایب غریبه نبودم، همیشه خوش داشتم بتوانم دریچهای را برای آنها که شبیه خودماند باز کنم. آنهایی که عاشق ادبیاتند اما نمیدانند نقد چیست. که چهارچشمی به خدایان ادبیات نگاه میکنند و ساکنین سیارههای دیگری میبینندشان. که دل در گرو ابرانسانهایی دارند که دستی بر آتش ادبیات دارند.
.
به همین خاطر است که با اشتیاق چشمانتظار شروع دوره نقد آنلاینی هستم که بسترش را انجمن مترجمان فراهم کرده. قرار است در این دورهها چنانچه بایسته است، نگاهی هرچند گذرا و هرچند درآمدگونه به سیر نقد ادبی داشته باشیم. از افلاطون شروع خواهیم کرد و در بیست جلسه به اختصار میرسیم به امروز. بدیهیست که سرفصلهای زیادی از قلم بیفتد و نتوانیم یک خط از متونِ اصلی نظریهپردازان را بخوانیم. اما دوست دارم بعد از آشنایی مختصرمان با هر نظریه، بتوانیم آن را لابلای کلمات جستجو کنیم و لذت کشف تحفهی راهمان باشد؛ لذت دوستی و همنشینی با کلمات، از گونهای دیگر.
.
مشتاق صحبت و آشنایی با تک تک آنهاییام که قرار است در این بیست جلسه همراهم باشند. به ویژه آنها که شبیه نیلوفرِ چند سال پیشاند
.
اولین جلسه کلاس نقد کارشناسی یادم نمیرود. داشتیم «داغ ننگ» ناتانائیل هاوثورن را میخواندیم و انگار جادوی ابرانسان داشت زمینی میشد، داشتم میدیدم استادمان چه چیزهایی را از کجای متن، از کدام سطور میکشد بیرون و آهسته آهسته میرود سراغ فضای اعجابانگیز بین سطور؛ کلمات که منبع لذت صرف بودند داشتند زمینی میشدند و چقدر دردناک است عاشق جادو باشی و بخواهی جادوگری یاد بگیری و ببینی که همهاش زمینی است.
.
بعد کم کم نقطههایی توی سرم شکل گرفت. «آ»، «ب» و... یکی یکی فربه میشدند و پلهایی به هم میزدند تا تصویر دیگرگونهای از ادبیات نشانم بدهند. تصویری از اعجاز کلمات پیچیده در پیله نقد. دریچهای به جهان نو برایم باز شده بود.
.
آن جلسه از آن نقاطی است که آدم وقتی به پشت سرش نگاه میکند، میبیند شاکلهاش را پیریزی کردهاند. .
بعدتر (خصوصا بعد از ارشد) که دیگر چندان در سرزمین عجایب غریبه نبودم، همیشه خوش داشتم بتوانم دریچهای را برای آنها که شبیه خودماند باز کنم. آنهایی که عاشق ادبیاتند اما نمیدانند نقد چیست. که چهارچشمی به خدایان ادبیات نگاه میکنند و ساکنین سیارههای دیگری میبینندشان. که دل در گرو ابرانسانهایی دارند که دستی بر آتش ادبیات دارند.
.
به همین خاطر است که با اشتیاق چشمانتظار شروع دوره نقد آنلاینی هستم که بسترش را انجمن مترجمان فراهم کرده. قرار است در این دورهها چنانچه بایسته است، نگاهی هرچند گذرا و هرچند درآمدگونه به سیر نقد ادبی داشته باشیم. از افلاطون شروع خواهیم کرد و در بیست جلسه به اختصار میرسیم به امروز. بدیهیست که سرفصلهای زیادی از قلم بیفتد و نتوانیم یک خط از متونِ اصلی نظریهپردازان را بخوانیم. اما دوست دارم بعد از آشنایی مختصرمان با هر نظریه، بتوانیم آن را لابلای کلمات جستجو کنیم و لذت کشف تحفهی راهمان باشد؛ لذت دوستی و همنشینی با کلمات، از گونهای دیگر.
.
مشتاق صحبت و آشنایی با تک تک آنهاییام که قرار است در این بیست جلسه همراهم باشند. به ویژه آنها که شبیه نیلوفرِ چند سال پیشاند
Published on April 29, 2019 08:42
•
Tags:
نقد_ادبی, نیلوفر_رحمانیان, نیلوفررحمانیان


