تمام من را چند میخری آقا؟تا بتوانم به آینه و آب و آرزو مهاجرت کنممن لابهلای سیمان و خیابان و دستان شما غریبهامتمام من را چند میخری خانم؟میخواهم از رقابت بیپایان پول و پرستیژ در شهر شما دست بکشممیخواهم - بخندید به من - به خوابهای کودکیامکه هر روز هفتهاش جمعه و خنده و ترانه بودپرواز کنم
کلمههای من کبوترهای چاهیاندتمام من را چند میخرید آی با شماممن مومن به رنگینکمان و قاصدکم هنوزنذر باران و گندم و شوق نخستین بوسه و بوی دارچین کنید مرا
کلمههای من کبوترهای چاهیانددر بازار مکارهی خیابان مولوی شما ترسیدهاند
نذر پرنده کنید مراجایی کنار مینهای خنثینشده بکاریدمکلمههای من کبوترهای چاهیاند
Published on June 02, 2018 03:08