سربازی یا بیگاری و بیکاری و علافی
یک روز برای کاری از تهران میرفتم به قم. سر راهم سربازی را کنار اتوبان سوار کردم. میخواست برود قم. سوارش کردم و در گپ و گفت نیم ساعتهمان فهمیدم لیسانس ادبیات است و محل خدمتش وسط بیابان. فقط دو ساعت در روز آب دارند و حمام ندارند و ... به همین خاطر هر روز (حتی در ماه رمضان) میرود به خانهشان در قم تا از کثیفی کپک نزند! زن و بچهاش دچار مشکلات جدی شدهاند، کارهای پژوهشیاش معطل ماندهاند، از نظر اقتصادی تحت فشار است، با تمام این مشکلات معتقد بود اگر سربازی رفتنش دردی از خودش یا کسی دوا میکرد، ناراحت نمیشد.
تجربه زندگی زیر سایه پدری نظامی هم باعث شده داستانهای زیادی از سربازهای مختلف دیده و شنیده باشم. چرا دور برویم اصلا، قریب به اتفاق آقایان سربازی را تجربه کردهاند وخانمها هم سربازی رفتن همسر و فرزند و برادرشان را. برای همه ما معلوم است که این دوره تقریبا دو ساله برای همه کابوس است، چه آنها که درس خواندهاند چه آنها که نخواندهاند. هنوز که هنوز است این دوره آنقدر در نظر مردم نامناسب هست که همگی برای سربازی فرزند یا وابستهشان دنبال پارتی و رابطه و ضابطه هستند تا شرایط بهتری فراهم شود.
منکر بهبود وضعیت سربازها و دوره سربازی نمیتوان شد، حالا سربازها تکریم بیشتری میشوند، غذایشان هم مثل غذای دانشجوهاست، بیشترشان هم در شهر خودشان خدمت میکنند، نکات بسیار دیگری هم مراعات میشود ولی هنوز مهمترین دغدغه مردم و سربازها که همان تلف شدن عمر است برطرف نشده.
یک جوان بهترین و مهمترین سالهای زندگیاش را در دورهای سپری میکند که تصورش از آن تلف شدن وقت و عمر است و فاجعه همین است.
راستی چرا نباید برای این جوان برنامه دقیقی داشت که او چنین حسی را نداشته باشد. اگر هر جوانی که سرباز میشد در هر روز فقط موظف به کاشتن یک درخت بود و نه هیچ کار دیگر، امروز همه ایران جنگل شده بود و مهمتر از آن جوانها تاثیر سربازی رفتنشان را میدیدند! حرف سر کاشتن درخت نیست، حرف سر این است که جوانها وقتی از خودشان سوال میپرسند: حالا که سربازی رفتیم چه شد؟ باید در وهله اول جواب روشن و مشخصی داشته باشند و در مرحله بعد از آن جواب قانع شوند. این در حالی است که هیچ کدام از این دو محقق نیست.
همین الان هم اگر قانون خرید خدمت سربازی دوباره احیا شود، همه آنها که در جور کردن منابع مالی محدویت اساسی نداشته باشند، متقاضی خرید هستند. این واقعیت قابل انکار نیست.
قریب به دو سال از بهترین سنین یک جوان در اختیار نظام کشور است، به نظر میرسد هر کس در حاکمیت مسولیتی در قبال این سرمایه انباشته داشته باشد، باید برای جلوگیری از هدر رفتن و در قدم بعدی استفاده بهینه از آن جوابگو باشد. هم مردم باید مطالبه جدی در این حوزه داشته باشند و هم مسوولین دغدغه بیشتری. اجرای طرحهای محدودی مثل سرباز قهرمان و سرباز نخبه و ... هم چیزی از این مسوولیت نمی کاهد چون درصد ناچیزی از مشمولان را پوشش میدهد. امروزه حتی آدرس ایمیل یک جمع 1000 نفره هم دارای قیمت است چه رسد به وقت و زمان و انرژی هزاران نفر که اتفاقا همگی جوان هستند. خوب نیست برای ما که در مورد هدر رفتن سوخت و آب و انرژی دغدغه داریم و سمینار و همایش میگذاریم ولی برای استفاده بهینه از این پتانسیل عظیم برنامه مدونی نداریم.
مهدی قزلی's Blog
- مهدی قزلی's profile
- 10 followers

