این مردم کجا بودند؟
دهم بهمن روز مهمی برای سینمای کشور بود. با تصمیم مسوولان این حوزه، درهای سینماهای کشور بدون بلیط روی مردم گشوده شد و سالنهایی که گاهی فقط با یکی دو ردیف تماشاگر، سانسهایی ملالآور را میگذراندند و بیشتر جایی برای خواب و استراحت بودند، ناگهان با انبوهی از مردم مشتاق مواجه شدند که حتی در بعضی سالنها روی زمین نشستند. این اتفاق همه را ذوق زده کرد و همچنین مرا بر آن داشت تا چند نکته را برای توجه بیشتر یادآوری کنم:
یکم: این مردم تا حالا کجا بودند؟ آیا اینها کسانی بودند و هستند که برای تهیه بلیطهای 5 تا 7 هزار تومانی درماندهاند و منتظر یک روز مفت برای دیدن فیلم در سینما بودند؟ هرچند برای بعضی (مخصوصا آنهایی که خانوادگی به سینما میروند) شاید این مبلغ کم نباشد ولی باید اذعان داشت با توجه به گردش مالی در زندگی مردمِ اهل سینما، مبلغ قابل توجهی هم نیست. نمیشود تصور کرد مردم برای 5 هزار تومان این همه وقت را به ازدحام و هجوم بگذرانند برای دیدن فیلم. آنچه من فهم میکنم و تحلیل، این است که این یک اتفاق قابل مطالعه اجتماعی در حوزه مردمشناسی و جامعهشناسی است. مردم به این موج خبری توجه کردند و جواب مثبت دادند. جنس این استقبال از جنس استقبال مردم از نمایشگاه کتاب است، استقبالی که منجر به خرید هدفمند و آگاهانه کتاب نمیشود و بیشتر به یک همهگردی دستهجمعی شباهت دارد و همراهی با یک موج خبری و فرهنگی. انگار مردم منتظر هستند که دولت دعوتشان کند به با هم بودن مخصوصا اگر بهانهای هم در کار باشد، مثل رایگان فیلم دیدن. جنس این استقبال مثل اسقبال از دیدن فوتبال ملی در سینماهاست. واقعا مردم راحتتر در خانه فوتبال میبینند یا در سینما؟ فکر کنم اگر چند روز پشت سر هم برف بیاید و دولت به مردم فراخوان آمدن به پارکها برای برف بازی و درست کردن آدم برفی بدهد، باز هم این جور ازدحامها و استقبالها را ببینیم. و یک سوال استفهامی در پایان ماجرا اینکه آیا مردم این همهگردی و اجتماع و استقبال را به جای تفریحهای سالم و برنامهریزی شده انجام نمیدهند؟ آیا نمیشود بهانه این حضورها را با برنامهریزی و کنترل بیشتر کرد تا انرژی عمومی مردم در شیبی ملایم تخلیه شود؟
دوم: ذوقزدگی فقط برای مردم نبود، معاون سینمایی وزارت ارشاد هم بسیار ذوقزده بود از این استقبال. و این یک فرصت خوب است برای آشتی مردم با محصولات و فضاهای فرهنگی از جمله سینماها. اگر جای این معاون سینمایی بودم، به جای دو روز، 10 روز در سال چنین برنامهای برگزار میکردم تا شیرینی این دید و بازدید عمومی مردم و سینما و سینماگر در کام مخاطب بنشیند و کم کم ذائقه او را عوض کند.
سوم: نباید نقش رسانههای عمومی را در شکلگیری و کنترل و هدایت این اجتماعات نادیده گرفت. توجه رسانههای عمومی قبل و بعد از چنین اجتماعاتی میتواند به ارتقا سطح آگاهی و توقع فرهنگی مردم و مسوولین منجر شود. این رسانهها هستند که میتوانند با تاکید بر حضور شادمانه و پرشور مردم، یادآوری کنند که این شور و شوق با تصمیم مسوولان و آگاهانه زمینه سازی شده و از طرف دیگر انرژیای را که مردم با خود به این جمعها میآورند، دوباره به خود آنها انعکاس بدهد برای همافزایی بیشتر.
و آخر: تجربه کم ما در جمع کردن مردم کنار هم و با هم، باید با اتفاقاتی از این دست بیشتر شود. البته کشور ما بارها و بارها شاهد حضور در صحنه مردم بوده، ولی بیشتر این حضورها در صحنههای سیاسی بوده و معطوف به مانور ملت در برابر دیدگان بیگانگان. حالا و در دوران ثبات و شکوفایی کشور شاید باید بیشتر به اجتماعات سالمِ معطوف به نشاط و شادمانی مردم توجه کرد.
مهدی قزلی's Blog
- مهدی قزلی's profile
- 10 followers

