روزهداری روی چاه نفت
وقتی هواپیما چرخهایش را روی باند فرودگاه خارگ گذاشت میدانستم که برای چندمین بار بوی مخصوص خلیج فارس را روی پلهکان هواپیما احساس خواهم کرد. موقع پیاده شدن ولی فهمیدم گرما و شرجی هوای تیرماه اینجا با کسی شوخی ندارد.
برای دیدن سکوهای نفتی دریایی رفتیم سمت اسکله. از اسکله تا سکوی ابوذر 79 مایل دریا بود. بعد از چند ساعت وقتی سرعت قایق کم شد، از اتاقک قایق بیرون آمدیم و در برابر خودمان اژدهایی عظیم از لولههای پیچیده در هم دیدیم که در نور لامپها و مهمتر از آن در نور فلر خودش نمایان بود. آتش فلر هم همان آتش دهان اژدها بود که زبانه میکشید و دریا را روشن میکرد.
قایق به آرامی پهلو گرفت و ما هم از روی همان لولهها و پلههای سکو بالا رفتیم تا رسیدیم به اتاقهای ستاد. عدهای در اتاق تلویزیون نشسته بودند و کانالها را بالا و پایین میکردند. بعضی هم در نمازخانه مشغول خواندن دعا و قرآن بودند. نماز خواندیم و رفتیم برای شام، هرچند ما مسافر بودیم و روزه نداشتیم ولی گرسنه بودیم و تا توانستیم خوردیم.
بالای سر کارکنان سکو همیشه آفتاب و مهتاب است و پایین پایشان همیشه دریا. معروف است بین کارکنان سکوها که بچههایشان تا چند ماهگی با پدرانشان غریبگی میکنند از بس نمیبینندشان. بعضی از کارکنان در مراسم عزا و شادی بستگان درجه یکشان هم گاهی غایب بوده اند. بوده کسی که به مراسم خاکسپاری مادرش نرسیده. دوستی و رفاقت خوبی بین کارکنان سکو وجود دارد. یکی شان میگفت: من سالی 3-4 بار برادرهایم را میبینم ولی در ماه 14 روز با این همکارها زندگی میکنم، دیگر اینها برادرهای من حساب میشوند. همکارها و برادرها در دو شیفت کار میکنند؛ یک عده از 6 صبح تا 6 بعداز ظهر و یک عده از 6 بعد از ظهر تا 6 صبح، یک هفته روز کار و یک هفته شب کار. ساعت کار در ماه رمضان عوض نمیشود ولی استراحت در حین کار برای آنهایی که امکان داشته باشد کمی بیشتر است.
سکوت و خلوت سکو محیط آرامی را برای فکر کردن و توجه به خود ایجاد میکند. دوری از خانواده و زندگی روزمره مخصوصا در ماه رمضان کارکنان سکو را هل میدهد سمت آغوش خدا. آنها که هر روز صبح و عصر فرو رفتن خورشید و برآمدنش را در شرق و غرب خیلج فارس تماشا میکنند بهتر و بیشتر از ما شهرنشینها عظمت خدا را درک میکنند. در ماه رمضان یک روحانی هم به جمع کارکنان اضافه میشود و نمازهای جماعت صبح و ظهر و مغرب رونق بیشتری پیدا میکند. حتی مراسم شبهای قدر هم طبق برنامه برگزار میشود. هرچند احیا روی سکو خیلی طولانی نیست ولی از آنچه شنیدیم فهمیدیم دست کمی از احیاهای مساجد خوب هم ندارد.
مسابقات فرهنگی و حتی مسابقات ورزشی مثل پینگ پنگ هم به برنامههای عادی اضافه میشود و جو دوستانه بین بچهها را بیشتر میکند.
عید فطر هم همه کارکنان سکوهای اطراف جمع میشوند روی سکوی اصلی ابوذر و روی باند بالگرد نماز عید میخوانند (به شرط مساعد بودن هوا) و جشن میگیرند. بعد از یک ماه همراهی روحانی سکو که دیگر خیلی هم چهره مهمان ندارد، دل نمیکَند برای برگشت چرا که او هم احساس اخوت و صمیمیت زیادی با بچهها پیدا کرده.
آن شب فرصت شد تا بنشینیم پای صحبتهای رییس سکو. از او پرسیدم ماه رمضان و روزه داری روی کار کارکنان تاثیر منفی نمیگذارد. خندید و جواب داد: اینجا بعضیها روزه دوشنبه و پنجشنبهشان در ماههای غیر از رمضان هم فراموش نمیشود. با دهان روزه کار کمی سخت میشود ولی مثل همیشه همه به بهترین شکل وظایفشان را انجام میدهند.
به نظرم هر کسی را که ادعا کرد شغلش سخت است، باید چند روزی برد روی سکوی نفتی، مخصوصا در ماه رمضان وسط تابستان. بچههای سکو صبح سحری میخورند و کلاه ایمنی بر سر تا ساعت 6 بعد از ظهر زیر آفتاب و میان شرجی دریا مشغول کار هستند. همه البته با خوشرویی میگویند آنچنان سخت نیست و تحمل میکنند ولی این حرفهای از روی نجابت چیزی از سختی کار کم نمیکند.
مهدی قزلی's Blog
- مهدی قزلی's profile
- 10 followers

