روزنامه ایران- سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های سفر معنوی اش

سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های سفر معنوی اش

102832 :خبر کد
باید حرف میزدی
سارا گفت: «درد ناشی از این اتفاق هنوز تو ذهن یا قلبت هست. شایدم توی هر دو. کاملاً مشخصه که هنوز وجود
داره و از بين نرفته. اونم به این دليل که تو این پونزده شونزده سال اخير هيچ وقت سعی نکردی دليل افتادن تو این
منجلاب رو بفهمی.»
­ نمیگم دلم نمیخواست حقيقت رو بدونم٬ میگم بعد از این همه سال بهتره فراموشش کنم. مدت زیادی از اون
قضيه میگذره و توی گذشته ها گم شده.
لبهای باریک سارا روی هم آمدند و سپس گفت: «به عقيده من خيلی چيز خطرناکيه.»
­ -خطرناک؟ چه طور؟
سارا مستقيم در چشمان سوکورو نگاه کرد و گفت: «تو میتونی خاطرات رو فراموش کنی٬ اما تاریخ رو٬ روزهایی
که پشت سر گذاشتی رو٬ نمیتونی پاک کنی. اینو یادت باشه٬ تاریخ رو٬ گذشته رو نمیتونی حذف کنی یا
تغيير بدی. مثل اینه که بخوای خودتو نابود کنی و از بين ببری.»
سوکورو در حالی که به نظر میرسيد از خودش با صدای بلند میپرسد٬ گفت: «من هيچ وقت راجع به این موضوع
با کسی صحبت نکردم و نمی خواستم بکنم.»
سارا لبخند کم رنگی زد و گفت: «برعکس اون چيزی که فکر می کنی٬ شاید باید یه نفر راجع به اون حرف میزد.»
نام کتاب: سوکورو تازاکی بی رنگ و سالهای سفر معنوی اش
نویسنده: هاروکی موراکامی

مترجم: مونا حسينی / ناشر: قطره

لینک خبر:
http://iran-newspaper.com/Newspaper/B...
12 likes ·   •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on February 14, 2016 03:21
No comments have been added yet.