Ali’s
Comments
(group member since Oct 12, 2009)
Ali’s
comments
from the Dandelion - قاصدک group.
Showing 1-20 of 244
بله به خوبی شما رو بخاطر می آورم. مدیر این گروه بودید و موفق نیز.و مدتی نبودید و ...متاسفانه تغییرات و حرکتی که من شروع کردم بازخورد خوبی نداشت و استقبالی نشد و یا شد و همکاری نبود دقیقتر بگویم نمی دانم.
نوشته ها و مطالب من هم به صندوقچه ی چوبی روی دیوارم منتقل شد شاید مجالی کاغذی به زودی بیابد.
Laya wrote: "تاثير دائمي كه نه ولي اين كه تو يه برهه خاص. سهراب سپهري، سيد علي صالحي و فروغ فرخزاد"انتخاب هایی است بجا برای برهه هایی هنچنان که اشاره شد خاص
ستاره wrote: "فوق العاده بود.. اینجا چقدر خاک گرفته.."هرچه سعی در بازآفرینی اش داشتم نتیجه نگرفتم. مشکلات مجالی برای دلتنگی حتی شاید برای دوستان نگذاشته است.
نظر سنجی شماره 1:کدام شاعر یا ترانه سرا بیشتر در زندگی شما تاثیر داشته است؟
کدام شاعر یا ترانه سرا را بیشتر می پسندید؟
از دوران کهن - از دوران معاصر
سپاسگذارم. و باز آمدیم قاصدک تنهایی امان را از اینکه انتظار خبری ما را نیست آگاه کنیم و همراهش باشیم. تا چه پیش آید....امیدورام دوستان گروه را دوباره محل انس خود کنند ما کرکره ها را بالا دادیم باز...
Nioosha wrote: "قاصدک ! هان چه خبر آوردی؟از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی ،اما،اما
گرد بام و در من بی ثمر میگردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه زدیَار ودیاری
باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
..."
سپاسگزارم. از خواندنش که هیچ گاه سیر نمی شویم و هر بار مزه ی خوش آب نبات های کودکی امان را می دهد...
درود.به سال رسید قصه ی دوری ما و قاصدک؟ چند سال شد؟ چه زود عمر ما را در موقعیت کیش قرار می دهد و چند حرکت دیگر بیشتر به باخت و مات ِ ناپلئونی امان باقی نیست.
من کجا بودم.. شما کجا بودید.. مهم نیست. همیشه آدم های غریبه راحت تر با هم حرف می زنند و ما غریبه هایی هستیم که با حرف زدن با غریبه هایی دیگر هر روز خود را از عقده ی تنهایی و سوختن رها می کنیم.
از احوال ما بخواهید این سالیان را در بهمن ِ کوچک خلاصه کردیم و نوشتن و نوشتن و نوشتن و امیدوار که حاصل این نوشتن های بی حوصلگی و فاحشگی ذهنی تا آخر امسال به چاپ برسد.
و آه پر از احساس حقارت، پر از سیلی هایی، چوب دست هایی بر سرهایی در خیابانهایی در ساعت هایی همراه با مردم هایی که حق را فریاد می زدند.
و چه رفیق شفیقی است این بهمن که این سالیان را بی تو برای من همراه بود.آرامش بود. و امروز من سرخورده تر از همیشه در قاصدک قلم روی مانیتور خاک گرفته می آورم. فوووووو
این زندان ابدی که محکومش منم، سلول های انفرادی اش گلستانی است چون خط کشیدن های روی دیوارش به یاد تو بود. تو. تویی که چند شنبه ی چه ساعتی به من نگاه نکردی و رفتی.
اینجا تهران. اینجا قاصدک. اینجا من. اینجا شما...آنجا تو.
امروز كامنت يكي از دوستان كه بعد هفته ها يك فعاليتي در اين گروه را باعث شد مرا ترغيب به نوشتن اين چند سطر كرد.مطالب اين گروه به اندازه كافي جذاب نبود؟! يا چون اين گروه محلي براي دلتنگي هاي عاشقانه بود و نه پيدا كردن
عشق تازه شوقي به فعاليت در اينجا نداشتيد؟
من گروه هاي ديگر را خيلي وقت است دنبال نمي كنم و نمي دانم چه كسي چه چيزي مي گذارد و شايد هم اين همان ضرب المثل قديمي را به ذهنتنان بياورد كه هرچيز كه عوض دارد گله ندارد؟ اما مگر شما از خواندن مطالب اين گروه (اگر مي خوانديد) خوشتان نمي آمد كه كامنت و نوشته هاي خود را در اينجا به اشتراك نگذاشتيد؟
البته كه بنده به عنوان مدير جديد و از امروز قبلي اين گروه هيچ هنر و استعداد و علمي ندارم به ماننداعضاي فرهيخته ي ديگر گروه ها اما مي توانست اينجا محلي باشد براي نوشتن و مرهم گذاشتن به دل رنجور خود و ديگران.
امروز و همينجا بنده از اين گروه كنار رفته تاافرادي فرهيخته و جذاب اين گروه را دست گرفته و يا پرپر كنند.
ارادت. علي
اين آهنگ ياداور بارون،كوچه هاي تاريك و سوسوي نور تير چراغ برق ساعت 11 شب و قدم زدن و سيگار پشت سيگاره.اين آهنگ پر از نوستالژي و تصوير است برايم.
عزيزم يادت مياد سه شنبه هاپا به پاي هم مي رفتيم تا كجا
كوچه هاي خلوتو يادت مياد
اونهمه صداقتو يادت مياد
عزيزم يادت مياد كه گريه هات
چجوري آتيش به جون من مي زد
نميشد بهت بگم دوست دارم
تا مي خواستم زبونم بند مي اومد
كوچه هاي خلوتو قدم زدم
توي هفته هاي تلخ و بي صدا
حالا روزا همشون سه شنبه ان
لعنت خدا به اين سه شنبه ها...
لينك دانلود:
http://www.0.dl-musicbaran4.info/Full...
از اين ور اون ور شنيدمداري عروس مي شي گلم
مباركت باشه ولي
آتيش گرفته اين دلم
خيال مي كردم با مني
عشق مني مال مني
فكر نمي كردم يه روزي
راحت ازم دل بكني
باور نمي كردم بخواي
راست راستي تنهام بزاري
آخه يه عمر همش بهم
گفته بودي دوستم داري
گفته بودي عاشقمي
به پاي عشقم مي شيني
مي گفتي هرجا كه باشي
خودتو با من مي بيني
رفتي سراغ دشمنم
يه پست نامرد حسود
يكي كه حتي به خدا
لنگه ي كفشمم نبود
به ذهنشم نمي رسيد
حتي نگاش كني يه روز
آخ كه چه دردي مي كشم
اي دل بيچاره بسوز
....
لينك دانلود:
http://www.0.dl-musicbaran4.info/Full...
امروز صبح كه مطابق معمول گودريدز رو باز كردم با كمال تعجب ديدم كه گود ريدز را هم برادران غيور سانسور چي سانسور كرده اند.سپاسگذارم كه نگذاشتند بنده نا اميدي افكني كنم! سپاسگذارم كه به اذن آقاهه همه ي راه هاي ارتباطي ملت را در مقابل صف عريض و طويل دشمن بستند.
يعني چه كه جماعتي علاف بيايند و علايق فرهنگي عاطفي هنري ذوقي خود را به اشتراك بگذارند يعني چه كه به دنبال پول نروند و اراجيف كامو و هگل و ماركس را به هم پيشنهاد خواندن بدهند؟
سپاس فراوان حضرت والا كه اينچنين پدرانه و دلسوزانه جلوي به خطا رفتن عده اي فتنه گر و فتنه انگيز را مي گيري، پيش از آنكه با گلوله هاي شيرينت كامشان را به خاك شيرين كني.
تمام امروز بارها و بارها ترانه ي سه شنبه ي چاووشي كه فوق العاده است گوش دادم و همراه ترانه ي ديگر در تلاش براي گذاشتن در قسمت موسيقي عاشقانه هستم.
سپيده سر زد و مرغ سحر خواندشبي گفتي به آغوش تو آيم
سپهر تيره دامان زرافشاند
چه شبها رفت و آغوشم تهي ماند
امروز از ساعت 4 بعد از ظهر تا 9 شب پارك كوهسار بودم، مي دوني كجاش؟ همونجايي كه يه بار پات ليز خورد و از بالاي تپه افتادي زمين و دستت خون اومد، شلوارت پاره شد، بغض كردي دستتو گرفته بودي، من بي اختيار هول شدم سراسيمه ليز خوردم اومدم پايين دستم شديد درد گرفته بود، رسيذم بهت دستتو گرفتم گفتم مي خواي بوسش كنم خوب شه؟ خنديدي، همون خنده ي شيرين و بغضت رفت، بوست كردم...
فرداي اون روز تو سالم بودي و دست من تو گچ...!
امروز رفتم همونجا، دوباره ليز خوردم، اومدم پايين، دستتو گرفتم بوسش كردم ديدم خنديدي گفتي نكن ديوونه دوباره مي خواي دستت بشكنه؟ همين خنده كافي بود تا 57امين نخ سيگاري كه دستم بود خاموش كنم و بشينم و زار زار گريه كنم. آره تا بيام پايين پاكت سومم تموم شد.
امشب در سر شوري دارم؟ امشب در دل نوري دارم؟ باز امشب در اوج آسمانم...؟ راضي باشد با ستارگانم؟
خورشيـد بي فروغ ست از چشم من چنين ست
گـر پوچ ، يا دروغ ست

"براي ديدن تصاوير در اندازه ي واقعي آن را در سيستم خود ذخيره نماييد و سپس عكس با كيفيت از سيستم خود را مشاهده كنيد"
تيكه بر جنگل پشت سر روبروي دريا هستم
آنچنانم كه نمي دانم در كجاي دنيا هستم
حال دريا آرام و آبي است
حال جنگل سبز سبز است
من كه رنگم را باران شسته است
در چه حالي آيا هستم ؟
قوچ مرغان را مي بينم
موج ماهي ها را نيز
حيف انسانم و مي دانم
تا هميشه تنهــا هستم
وقت دل كندن از ديروز است يا كه پيوستن بر امروز
من ولي در كار جان شستن
از غبار فردا هستم
صفحه اي ماسه بر مي دارم
با مداد انگشتانم
مي نويسم
من آن دستي كه
رفت از دست شما هستم
مرغ و ماهي با هم مي خندند
من به چشمانم مي گويم
زندگي را ميبيني
بگذار اين چنين باشم تا هستم

"براي ديدن تصاوير در اندازه ي واقعي آن را در سيستم خود ذخيره نماييد و سپس عكس با كيفيت از سيستم خود را مشاهده كنيد"
دل من ! باز مثل سابق باشبا همان شور و حال عاشق باش
مهر می ورز و دم غنیمت دان
عشق می باز و با دقایق باش
بشکند تا که کاسه ات را عشق
از میان همه تو لایق باش
خواستی عقل هم اگر باشی
عقل سرخ گل شقایق باش
شور گرداب و کشتی سنگین ؟
نه اگر تخته پاره قایق باش
بار پارو و لنگر و سکان بفکن
و دور از این علایق باش
هیچ باد مخالف اینجا نیست
با همه بادها موافق باش

"براي ديدن تصاوير در اندازه ي واقعي آن را در سيستم خود ذخيره نماييد و سپس عكس با كيفيت از سيستم خود را مشاهده كنيد"
