خرس ’s
Comments
(group member since Aug 20, 2008)
خرس ’s
comments
from the از دل نرفته ها group.
Showing 1-20 of 39

به همت ماریا شماره اول در این آدرس دانلودش کنید
http://rapidshare.com/files/197185644/Fa...
-----------------------
اگر می خواهید در مورد دموکراسی حداقلی و حداکثری بخوانید
اگر در مورد اولویت های لیبرالیسم بر دموکراسی یا بر عکس بخوانید
اگر می خواهید در مورد پل ریکور بخوانید که آخر عمری هم سری به ایران زد.
اگر در مورد شریعتی سروش جریانات روشنفکری و هکذا دینی
و اگر می خواهید کمی در مورد دین فلسفه عقلانیت
و اگر می حواهید در مورد سید حسین نصر بخوانید مردی که قضاوت در موردش آسان نیست کسی که آدمی نمی تواند بین خدمت و خیانت او حکمی صادر کند رئیس دفتر فرح دوست مطهری سنتی تر از هر مرتجع اما خودش مشاور شاه و پسرش مشاور اوباما و...............

دیروز نتونستم دو تا مجله جدید را دانلود کنم و چیزی ننوشتم ولی الان دانلود شد دستتان درد نکند
این دو مجله که هر دو مربوط به اول انقلاب هستند با 22 بهمن مقارن شد و دوستانی می توانند کمی از فضای آن روزها را تجربه کنند . چی می خواستیم چی شد؟
از مهدی عزیز هم ممنون و تشکر
هر دو یتان خسته نباشید.

شماره 59 - 60 مجله عصر پنچشنبه خدمت شما
http://www.4shared.com/file/80482569/...

مجله ارژنگ هم آماده شد
http://www.4shared.com/file/80459644/...
سلامی مخصوص هم خدمت دوست عزیز م ماریا .
امید که حال پدرتان هم الان دیگر خوب شده باشد .

بالاخره من هم تونستم
شماره 35 کیان
http://www.4shared.com/file/79053665/...
حالا امتحان کنین میشه یا نه
حالا هی ماریای عزیز بگه من 5- 6 تا درست کردم هنوز خرسی نتونسته یکی اش را درست کنه
البته دادم بیرون اسکن و پی دی اف کردند من با جون کندن گذاشتم تو فایل

این نوشته عنوان یادداشت مسح علی نژاد است و حرف دل من هم .
------------
باز هم یک نشریه خوب را از دست می دهم همیشه دنبال صفحات لایی اش هستم و ویژه نامه هایش صفحه اندیشه اش ادبی اش .
دنبال نوشته های روزبه کریمی چپ که می گفت همچنان که مارکس سردبیر روزنامه بورژوا ها بود من هم در روزنامه کارگزاران می نویسم آن <یژه نامه خواندنی که برای حقوق بشر و لیبرالیسم در آورده بود . دلم می سوزد نه برای مثلا کرباسچی و عطریان فر و غیره که بیشتر برای دوستان تحریره که هنوز می توانستند در کارگزارن بنویسند و حداقل نفس بکشند
----------------------------
دیروز واسه زنم یه تولد کوچیک گرفته بودم دیر رفتم روزنامه بخرم که تمام شده بود شماره وداع
----------------------------
لعنتی ها یک مشت لمپن بسیجی مثلا دانشجو ریختند به خیابان و به بهانه غزه دارند رعب و وحشت ایجاد می کنند رختند خانه شیرین عبادی الان هم تهدید کردند می ریزند دفتر کارگزاران
-----------------
بچه های کارگزاران همانطور که برای کنگره کارگزاران گزارش نوشتند یه گزارش خوب هم برای مشارکت نوشتند
-------------------
چقدر این بیانیه دفتر تحکیم درست بود من کاملا تاییدش می کنم این ها مسئول خون بی گناهانی هستند که در غزه می ریزد. بالاخره یه روزی باید جواب بدن همانطور که یه روزی برای این خون ها تو کشور خودمان باید جواب بدن .

---------------
«گل آقا»، هفته نامه ای که برای دومین بار متوقف شد
«دیگر نمی توانم، خسته ام!»
لحظه ای که این کلمات را از قلم پوپک صابری در آخرین شماره دوره جدید هفته نامه «گل آقا» خواندم، بی اختیار مروری بر تمامی سال هایی کردم که امروز دیگر به خاطره ها می پیوندند.
آری؛ این سرانجام تمام مطبوعات مستقل در ایران است!
یادم هست روزهایی را که مرحوم کیومرث صابری در سال های پایانی دهه هفتاد به مناسبت های مختلف، صحبت از تعطیلی خودخواسته هفته نامه گل آقا می کرد تا آن جا که در واپسین سال های حیاتش، بر خلاف میل باطنی، تن به این تعطیلی داد. آن روزها هم «گل آقا» از خستگی سخن می گفت.
مرگ، مجال گفتن دلایل اصلی توقف هفته نامه گل آقا در دوره اول را به صابری نداد اما چه کسی نمی داند که فشار روزافزون سیاسی و اجتماعی بر این هفته نامه، راه را بر ادامه انتشار آن بست؟
گل آقا که در فضای سنگین سال های 1369 با رویکرد انتقادی و در قالب طنز و کاریکاتور قدم در عرصه مطبوعات ایران گذاشت، از تاثیرگذارترین مجلات پس از انقلاب شد به طوری که برخی شایعات طنزگونه در محاورات مردم به آن نشریه نسبت داده می شد!
روزهایی که انتشار کاریکاتور مسوولین ایران و نقد آنان به قلم طنز، به یک تابوی نفوذناپذیر تبدیل شده بود، کیومرث صابری با پشتوانه سال ها مسوولیت اجرایی در عرصه فرهنگ و سیاست و آشنایی با بسیاری از مسوولین جمهوری اسلامی، قدم در راه گذاشت و راهی را گشود که پیروان زیادی یافت.
سال های رونق مطبوعات ایران، پس از دوم خرداد 1376، آغاز کم رونقی گل آقا شد چرا که انتشار کم سابقه رونامه ها و مجلات منتقد و ظهور کاریکاتورهای روزانه و طنزهایی متفاوت از گذشته که ذائقه آن روز مردم ایران را تامین می کرد، طنز گل آقایی را از یکه تازی می انداخت.
از سال 1379 که فشار بر مطبوعات مستقل، روزافزون شد، گل آقا نیز با تمام حرمتی که بنیادگذار آن نزد مسوولین بلندپایه کشور داشت، تحت سخت گیری و فشار به سمت تعطیلی خودخواسته رفت و در سیزدهمین سال انتشار، از حرکت ایستاد!
پس از مرگ ناباورانه کیومرث صابری در بهار 1382، سخن از انتشار مجله ای متفاوت به میان آمد.
آن طور که پوپک صابری از اردیبهشت 1383 با مخاطبان گل آقا عهد کرده بود در این مدت چراغ موسسه را در قالب فعالیت های مختلف، حفظ کرد. با شعار انتشار «مجله ای که فرزند زمانه خویش است»، گل آقا در قالب دوهفته نامه ای با شکل و شمایل و تا حدودی محتوایی متفاوت در بیست و ششمین روز از اردیبهشت 1387 منتشر شد و نوید دمیدن روح تازه ای در فعالیت های موسسه گل آقا داد.
با آن که وزیر ارشاد دولت جدید در سال های ابتدایی تصدی این مقام، در پاسخ به سوالی مبنی بر موضع دولت در به تصویر کشیدن کاریکاتور رییس جمهور و وزرای کابینه و نقد طنزآمیز عملکرد دولت، با صراحت از آزاد بودن آن خبر داد، با آغاز مجدد فعالیت مجله گل آقا و انتشار کاریکاتورها و طنزهایی در نقد مسوولین، فشار مستقیم و غیر مستقیم بر این نشریه آغاز شد تا جایی که با تبدیل دوهفته نامه به هفته نامه در 14 آبان 1387 به اوج خود رسید. نه تنها اختصاص سوبسید کاغذ بر گل آقا متوقف شد بلکه از اختصاص آگهی های دولتی به این نشریه جلوگیری به عمل آمد!
نتیجه این فشار روزافزون، سردرگمی و خستگی گردانندگان گل آقا را در پی داشت تا آن جا که در اقدامی تلخ، هفته نامه «گل آقا» به دومین توقف انتشار، تن داد.
آن چه امروز به نظر می آید، طرح این نگرانی است که چرا حرکت های مستقل اجتماعی و سیاسی به سرانجامی چنین دچار می شود.
هراس از این موضوع که در جامعه ایران، بدون پشتوانه های محکم سیاسی و اقتصادی نمی توان حرکت های مستقل و مستمر اجتماعی را سامان داد در حال تبدیل به رویه ای فراگیر است.
امروز و پس از گذشت تنها 6 ماه از انتشار دوره جدید هفته نامه گل آقا، شعار گردانندگان آن مبنی بر انتشار مجله ای که «فرزند زمانه خویش باشد»، به حقیقت پیوسته است!
آری زمانه ای که در آن هستیم فرزندانی با عمر کوتاه می طلبد!

به روی چشم
اما دو سه روزی طول میکشه چون من می دم بیرون کافی نت جوان ها این کار را بکنند
اما حتما تا چند روز آماده میشه

قدیم ها می گفتند که دود از کنده بر می خیزد ولی این بار دوست عزیز مان ماریا کاری کرده کارستان با یک دنیا تلاش و وقت گذاشتن دومین مجله را آماده کرده ولی من پیر و پاتال و ایضا بقیه دوستان هنوز یکی هم نتونستیم .
امیدوارم که ما هم تا یکی دو روز بتونیم یکی دو تا نشریه را اینجا آماده کنیم .
با یک دنیا تشکر از ماریا

شب تان بخیر خسته نباشین
شهروند امروز شماره 71 را دیدم بالاخره اشکال از کایوتر من بود که آون برنامه کذایی ریدر را نداشت .
خیلی عالی بود . من هم کیان و عصرپنچشنبه را هر کدام یک شماره دادم اسکن کنند قرار بود دیشب بدهد ولی امروز هم نداد ماند فردا .
اگر می تونستیم از تعداد بیشتری از دوستان هم کمک بگیریم خیلی خوب میشد چون بسیار وقت گیر هست ولی قطعا به زحمتش می ارزد.
سعی می کنم الان باز یکیام کمک برای دوستان بزارم سعی می کنم این کمک خواهی را در فیس بوک و اورکات هم بزارم .
امیدوارم که حوصله ات سر نرود شماره 70 را هم تمامش کنی

این کار بسیار وقت گیری خواهد بود و احتمالا باید دوستان بیشتری کمک کنند . اول باید ببینیم نتیجه کار ماریا چطور شده تا همه از یک راه بریم.

هنوز دانلود می کنم منتظرم
دستت درد نکند .
من هم امروز چند ساعت وقت گذاشتم نتیجه نگرفتم برای شروع حدود 10 صفحه از کیان شماره 35 و 10 صفحه از عصر پنچشنبه شماره 59 و 60 دادم اسکن کردند می خواستم توی فوتوبلاگ بزارم نشد احتمالا این روش تو از همه بهتر است ولی هنوز دانلودش تمام نشده تا ببینم چه طوری میشه

البته شهروند را خودشان در سایتشان قرار داده اند و در دسترس هست منتهی من فردا یک پرس و جویی بکنم و برای نمونه یک مجله را اسکن بکنم تا ببینم چه طوری در گودریدز میشه قرار داد و البته شما هم همین کار را بکنید . فردا شب به همدیگه میگیم که نتیجه کار چی شد و چطوری این کار را انجام بدیم . شاید اگر جند مجله را در این چند روز اینجا قرار بدهیم دوستان دیگری هم به ما ملحق می شوند.
پس تا فردا شب همین وقت ها

یکی اینکه از نظر اخلاقی می تونیم بدون اجازه آن را بدون اجازه منتشر کنیم
دوم اینکه من اسکن دارم ولی تا حالا چیزی اسکن نکرده ام اون و یاد می گیرم باید کمک کنید که چنین فضایی درست کنیم و در دسترس عموم قرار دهیم .
البته سواد رایانه ای من اکابر قدیم هست و کمی طول می کشد تا راه بیفتم
در هر صورت من هر کاری از دستم بیاد می کنم و اکثر این نشریات را دارم .
ظاهرا ابوسعید ابوالخیر یا یکی از بزرگان عارف گفته است
رحمت خدا بر کسی که گامی فرا پیش بردارد.

آقا مهدی عزیز من همه مدرسه را دارم اگر بخواین کپی می کنم برایتان هر آدرسی بگین می فرستم
مژگان عزیز شما هم همچنین

ممنون از تذکر تان منظورم ارژنگ بود . البته من فقط یک شماره اش را دیده ام و احتملا حق با شماست و همان یک شماره منتشر شده است .