“مادرم داشت چیزی می بافت، از بالای میل ها به تصویر نگاه می کرد.- خانم ها چه گل های قشنگی دارند.
خانم دو گل و خانم کندی در تالار پذیرایی فرودگاه اورلی نشسته بودند و هر یک دسته گلی به دست داشتند. پدر پوزخند زنان گفت: - این هم از مادرت. کندی تو فرانسه است و تنها چیزی که مادرت می بیند، دسته گل زنش است!
مادر افزود: - کلاه قشنگی هم دارد
مادر، در طول این سال ها، می دانست که چه وقت اجازه ی لبخند زدن دارد. آن شب، شب آرامی بود. می توانست لبخند بزند.
کندی به میکروفون نزدیک شد. دوگل نگاهش می کرد. رییس جمهور آمریکا گفت:- هر انسانی دو وطن دارد فرانسه و وطن خودش.
پدر زد به خنده
- عجب خنگی است این تد!
او اولین عبارت کلیشه ای را به پدر تعمیدی ام گفته بود تا به گوش رییس جمهور کشورش برساند، نه اینکه رییس جمهور آن را در تلیویزیون بیان کند. وقتی که از پدرم پرسیدم چرا تد هرگز نیامده است که مرا ببیند، شانه بالا انداخت.
- می گوید باید شایستگی اش را داشته باشی.
پیش از آنکه بخوابم، در نور چراغ قوه ی جیبی ام، چند دسته گل برای مادر کشیدم. و همچنین چند کلاه.”
―
Profession du père
Share this quote:
Friends Who Liked This Quote
To see what your friends thought of this quote, please sign up!
0 likes
All Members Who Liked This Quote
None yet!
This Quote Is From
Browse By Tag
- love (101781)
- life (79785)
- inspirational (76197)
- humor (44481)
- philosophy (31148)
- inspirational-quotes (29017)
- god (26977)
- truth (24816)
- wisdom (24764)
- romance (24454)
- poetry (23413)
- life-lessons (22739)
- quotes (21216)
- death (20616)
- happiness (19109)
- hope (18642)
- faith (18508)
- travel (18490)
- inspiration (17463)
- spirituality (15799)
- relationships (15733)
- life-quotes (15657)
- motivational (15444)
- religion (15434)
- love-quotes (15429)
- writing (14978)
- success (14221)
- motivation (13343)
- time (12906)
- motivational-quotes (12656)

