Faride > Faride's Quotes

Showing 1-9 of 9
sort by

  • #1
    Haruki Murakami
    “The sky grew darker, painted blue on blue, one stroke at a time, into deeper and deeper shades of night.”
    Haruki Murakami, Dance Dance Dance

  • #2
    احمد شاملو
    “چراغی در دست
    چراغی در دلم.
    زنگار روحم را صیقل می زنم
    اینه ئی برابر اینه ات می گذارم
    تا از تو
    ابدیتی بسازم.”
    احمد شاملو / Ahmad Shamloo

  • #3
    احمد شاملو
    “و ما هم‌چنان
    دوره می‌کنیم
    شب را و روز را
    هنوز را”
    احمد شاملو, مرثیه‌های خاک

  • #4
    احمد شاملو
    “انسان زاده شدن تجسّدوظيفه بود:
    توان دوست‌داشتن ودوست‌داشته‌شدن
    توان شنفتن
    توان ديدن و گفتن
    توان اندُه‌گين و شادمان‌شدن
    توان خنديدن به وسعت دل، توان گريستن از سُويدای جان
    توان گردن به غرور برافراشتن درارتفاع شُکوه‌ناک فروتني
    توان جليل به دوش بردن بارامانت
    و توان غم‌ناک تحمل تنهايي
    تنهايي
    تنهايي
    تنهايي عريان
    انسان
    دشواری وظيفه است

    فرصت کوتاه بود و سفر جان‌کاه بود
    اما يگانه بود و هيچ کم نداشت”
    احمد شاملو

  • #5
    احمد شاملو
    “...بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار”
    احمد شاملو, كاشفان فروتن شوكران

  • #6
    احمد شاملو
    “نه باوری، نه وطنی


    جخ امروز
    از مادر نزاده­ام
    نه
    عمر جهان بر من گذشته است.

    نزدیک­ترین خاطره­ام خاطره­ی قرن­هاست.
    بارها به خون­مان کشیدند
    به یاد آر،
    و تنها دست­آوردِ کشتار
    نان­پاره­ی بی­قاتقِ سفره­ی بی برکت ما بود.

    اعراب فریب­ام دادند
    برج موریانه را به دستان پر پینه­ی خویش بر ایشان در گشودم،
    مرا و همه­گان را بر نطع سیاه نشاندند و
    گردن زدند.
    نماز گزاردم و قتل­عام شدم
    که رافضی­ام دانستند.
    نماز گزاردم و قتل­عام شدم
    که قِرمَطی­ام دانستند.
    آن­گاه قرار نهادند که ما و برادران­مان یک­دیگر را بکشیم و
    این
    کوتاه­ترین طریق وصول به بهشت بود !

    به یاد آر
    که تنها دست­آوردِ کشتار
    جُل­پاره­ی بی­قدرِ عورت ما بود.
    خوش­بینی برادرت ترکان را آواز داد
    تو را و مرا گردن زدند.
    سفاهتِ من چنگیزیان را آواز داد
    تو را و همه­گان را گردن زدند.
    یوغِ ورزا، بر گردن­مان نهادند
    گاو­آهن بر ما بستند
    بر گُرده­مان نشستند
    و گورستانی چندان بی مرز شیار کردند
    که باز­ماندگان را
    هنوز از چشم
    خونابه روان است.

    کوچ غریب را به یاد آر
    از غربتی به غربت دیگر،
    تا جست­و­جوی ایمان
    تنها فضیلت ما باشد.
    به یاد آر:
    تاریخ ما بی­قراری بود
    نه باوری
    نه وطنی.

    نه،
    جخ امروز
    از مادر
    نزاده­ام.”
    احمد شاملو

  • #7
    احمد شاملو
    “تمامی الفاظ جهان رادر اختیار داشتیم و
    آن نگفتیم که به کار آید
    چرا که تنها یک سخن
    :یک سخن در میانه نبود
    !آزادی
    ما نگفتیم
    !تو تصورش کن”
    احمد شاملو

  • #8
    احمد شاملو
    “ما نیز روزگاری، لحظه یی سالی قرنی ،هزاره یی از این پیش ترک هم در این جای ایسناده بودیم

    بر این سیاره بر این خاک

    در مجالی تنگ هم از این دست . در حریر تاریکی در کتان روز ،

    در ایوان گسترده ی مهتاب

    در تارهای باران ، در شادَرْوانِ بوران

    در حجله ی شادی ، در حصار اندوه

    تنها به خود تنها با دیگران

    یگانه در عشق یگانه در سرود

    سرشار از حیات سرشار از مرگ

    ما نیز گذشته ایم چون تو بر این سیاره بر این خاک

    در مجال تنگ سالی چند هم از این جای که تو ایستاده ای اکنون

    فروتن یا فرومابه

    خندان یا غمین

    سبک پای یا گران بار

    آزاد یا گرفتار

    ما نیز روزگاری...”
    احمد شاملو

  • #9
    Chuck Palahniuk
    “We buy things we don't need with money we don't have to impress people we don't like.”
    Chuck Palahniuk, Fight Club



Rss