Chiman > Chiman's Quotes

Showing 1-19 of 19
sort by

  • #1
    Albert Camus
    “به آنچه که ما را به برخی انسانها وابسته می کند نام عشق ندهیم ”
    آلبر کامو

  • #2
    Albert Camus
    “همیشه روزهایی هست که انسان در آن کسانی را که دوست داشته است، بیگانه می یابد”
    Albert Camus, The Stranger

  • #3
    Saadi
    “Have patience. All things are difficult before they become easy.”
    سعدی

  • #4
    Saadi
    “Si ton cœur est plein de perles, imite l'huître, ferme bien ton cœur.”
    Saadi, بوستان سعدی

  • #5
    Saadi
    “Consacre tes loisirs à essuyer la poussière qui ternit le miroir de ton cœur.”
    Saadi, بوستان سعدی

  • #6
    Saadi
    “Je compare ton cœur à une ville où les justes et les méchants vivent pêle-mêle. Tu es le sultan de cette ville, et ton vizir est la raison.”
    Saadi, بوستان سعدی

  • #7
    Saadi
    “Si tu souffres, sois patient et espère. Le jour ne naît-il pas de la nuit?”
    Saadi, بوستان سعدی

  • #8
    Saadi
    “Le tumultueux torrent qui descend des montagnes va se perdre dans les ravins, mais la plus modeste goutte de rosée est aspirée par le soleil qui l'élève jusqu'aux étoiles.”
    Saadi, بوستان سعدی

  • #9
    Saadi
    “N'attache de prix qu'aux trésors que tu pourras emporter avec toi dans le paradis.”
    Saadi, بوستان سعدی

  • #10
    Saadi
    “La bonté est une graine qui produit toujours des fruits, mais il faut savoir semer cette graine.”
    Saadi, بوستان سعدی

  • #11
    Saadi
    “Ne te lance pas sur l'océan de l'amour. Mais, si tu tentes l'aventure, sois hardi et plonge jusqu'au fond de ses gouffres.”
    Saadi, بوستان سعدی

  • #12
    Saadi
    “Une goutte de pluie tomba dans la mer, et fut tout interdite. "Ô mer, s'écria-t-elle, je suis si peu de chose dans ton immensité!"
    Pour la récompense de son humilité, Dieu ordonna à un coquillage de l'abriter et de la nourrir. Elle se transforma en une perle splendide, que l'on incrusta dans la couronne d'un roi.
    Dieu lui fit cet honneur, parce qu'elle avait été humble. Elle vécut, parce qu'elle s'était comparée au néant.”
    Saadi, بوستان سعدی

  • #13
    Saadi
    “Précieux ami, j'avoue que mon esclave est insupportable, mais je lui doit d'être devenu meilleur. Il m'a rendu si patient, que je puis maintenant tout supporter de la part de mes semblables.”
    Saadi, بوستان سعدی

  • #14
    Saadi
    “Bois l'amer breuvage de mes conseils: je l'ai passé au crible de la sagesse, et le sucre de la poésie en atténue l'acidité.”
    Saadi, بوستان سعدی

  • #15
    Saadi
    “Précieux ami, j'avoue que mon esclave est insupportable, mais je lui dois d'être devenu meilleur. Il m'a rendu si patient, que je puis maintenant tout supporter de la part de mes semblables.”
    Saadi, بوستان سعدی

  • #16
    گروس عبدالملکیان
    “گرگ شنگول را خورده است
    گرگ منگول را تکه تکه می کند
    پسرم بیدار شو
    این قصه برای نخوابیدن است”
    گروس عبدالملكیان

  • #17
    احمد شاملو
    “معشوق در ذره ذرهي جان توست
    که باور داشته اي،
    و رستاخيز
    در چشم انداز هميشه ي تو
    به کار است.
    در زيج جست و جو
    ايستاده ي ابدي باش
    تا سفر بي انجام ستاره گان بر تو گذر کند،
    که زمين
    از اين گونه حقارت بار نمي ماند
    اگر آدمي
    به هنگام
    ديده ي حيرت مي گشود.
    *
    زيستن
    و ولايت والاي انسان بر خاک را
    نماز بردن،
    زيستن
    و معجزه کردن
    ورنه
    ميلاد تو جز خاطره ي دردي بي هوده چيست
    هم از آن دست که مرگ ات،
    هم از آن دست که عبور قطار عقيم استران تو
    از فاصله ي کويري ي ميلاد و مرگ ات؟
    معجزه کن معجزه کن
    که معجزه
    تنها
    دست کار توست
    اگر دادگر باشي،
    که در اين گستره
    گرگان اند
    مشتاق بر دريدن بي دادگرانه ي آن
    که دريدن نمي تواند.
    و دادگري
    معجزه ي تنهائي است.
    و کاش در اين جهان
    مردگان را
    روزي ويژه بود،
    تا چون از برابر اين همه اجساد گذر مي کنيم
    تنها دست مالي برابر بيني نگيريم:
    اين پر آزار
    گند جهان نيست
    تعفن بي داد است.
    و حضور گران بهاي ما
    هر يک
    چهره در چهره ي جهان
    (اين آينه ئي که از بود خود آگاه نيست
    مگر آن دم که در او در نگرند)
    تو
    يا من،
    آدمي ئي
    انساني
    هر که خواهد گو باش
    تنها
    آگاه از دست کار عظيم نگاه خويش
    تا جهان
    از اين دست
    بي رنگ و غم انگيز نماند.
    يکي
    از دريچه ي ممنوع خانه
    بر آن تل خشک خاک نظر کن:
    آه، اگر اميد مي داشتي
    آن خشک سار
    کنون اين گونه
    از باغ و بهار
    بي برگ نبود
    و آنجا که سکوت به ماتم نشسته
    مرغي مي خواند.
    نه
    نوميد مردم را
    معادي مقدر نيست.
    چاووشي ي اميدانگيز توست
    بي گمان
    که اين قافله را به وطن مي رساند”
    احمد شاملو

  • #18
    قیصر امین‌پور
    “من حاشیه نشین هستم.
    به مسجد می روم، در حاشیه ی مسجد نماز می خوانم، نزدیک کفش ها، در حاشیه ی جلسه ی قرآن می نشینم. من قرآن خواندن را یاد گرفته ام، قرآن کتاب خوبی است. قرآن ما حاشیه ندارد. هیچ کلمه ای را در حاشیه ی آن ننوشته اند، اگر هم گاهی کلماتی در حاشیه باشند، آن کلمات حاشیه هم مثل کلمات دیگر عزیز و خوبند.
    من قرآن را دوست دارم.
    خوب است همه چیز مثل قرآن خوب باشد.”
    قیصر امین پور

  • #19
    عطار نیشابوری
    “در حکایت حلاج می خوانیم :
    در شبان روزی در زندان هزار رکعت نماز کردی . گفتند: چون می گویی که من حقم این نماز که را می کنی ؟ گفت : ما دانیم قدر ما”
    فرید الدین عطار, تذکرة الاولیاء



Rss