کتابدوست > کتابدوست's Quotes

Showing 1-4 of 4
sort by

  • #1
    Frank Zappa
    “So many books, so little time.”
    Frank Zappa

  • #2
    Sadegh Hedayat
    “برای من او در عين حال يک زن بود و يک چيز ماوراء بشری با خودش داشت. صورتش يک فراموشی گيج کننده
    ی همه ی صورتهای آدمهای ديگر را برايم می آورد به طوری که از تماشای او لرزه به اندامم افتاد و
    زانوهایم سست شد در اين لحظه تمام سرگذشت دردناک زندگی خودم را پشت چشمهای درشت، چشمهای بی
    اندازه درشت او ديدم، چشمهای تر و براق، مثل گوی الماس سياهی که در اشک انداخته باشند در چشمهايش
    در چشمهای سياهش شب ابدی و تاريكی متراکمی را که جستجو ميكردم، پيدا کردم و در سياهی مهيب
    افسونگر آن غوطه ور شدم، مثل اين بود که قوه ای را از درون وجودم بيرون ميكشند، زمين زير پايم ميلرزيد
    و اگر زمين خورده بودم يک کيف ناگفتنی کرده بودم”
    صادق هدایت, The Blind Owl

  • #3
    Sadegh Hedayat
    “از دور ریختن عقایدی که به من تلقین شده بود، آرامش مخصوصی در خودم حس می‌کردم.”
    صادق هدایت, The Blind Owl

  • #4
    Sadegh Hedayat
    “اين دختر، نه، اين فرشته، برای من سرچشمه ی تعجب و الهام ناگفتنی بود. وجودش
    لطيف و دست نزدنی بود. او بود که حس پرستش را در من توليد کرد. من مطمئنم که نگاه يک نفر بيگانه، يك
    نفر آدم معمولی او را کنفت و پژمرده ميكرد”
    صادق هدایت, The Blind Owl



Rss
All Quotes



Tags From کتابدوست’s Quotes