Lida Hasibi > Lida's Quotes

Showing 1-3 of 3
sort by

  • #1
    حمید مصدق
    “و تو رفتی هنوز
    سالهاست که در گوش من آرام آرام
    خش خش گام تو تکرار کنان
    می دهد آزارم
    و من اندیشه کنان غرق این پندارم
    که چرا
    خانه کوچک ما سیب نداشت”
    حمید مصدق

  • #2
    حمید مصدق
    “در من اين جلوه ي اندوه ز چيست ؟
    در تو اين قصه ي پرهيز که چه ؟
    در من اين شعله ي عصيان نياز
    در تو دمسردي پاييز که چه ؟
    حرف را بايد زد
    درد را بايد گفت
    سخن از مهر من و جور تو نيست
    سخن از تو
    متلاشي شدن دوستي است
    و عبث بودن پندار سرورآور مهر
    آشنايي با شور ؟
    و جدايي با درد ؟
    و نشستن در بهت فراموشي
    يا غرق غرور ؟
    سينه ام اينه اي ست
    با غباري از غم
    تو به لبخندي از اين اينه بزداي غبار
    آشيان تهي دست مرا
    مرغ دستان تو پر مي سازند ”
    حمید مصدق

  • #3
    حمید مصدق
    “آه می بینم، می بینم
    تو به اندازه تنهایی من خوشبختی
    من به اندازه زیبایی تو غمگینم
    چه امید عبثی
    من چه دارم که ترا در خور؟
    هیچ -
    من چه دارم که سزاوار تو؟
    هیچ-
    تو همه هستی من، هستی من
    تو همه زندگی من هستی
    تو چه داری؟
    همه چیز -
    تو چه کم داری؟
    هیچ”
    حمید مصدق
    tags: love



Rss
All Quotes



Tags From Lida’s Quotes