فاطمه محمودی > فاطمه's Quotes

Showing 1-5 of 5
sort by

  • #1
    Sohrab Sepehri
    “چرخ یک گاری در حسرت واماندن اسب
    اسب در حسرت خوابیدن گاریچی
    مرد گاریچی در حسرت مرگ”
    سهراب سپهری / Sohrab Sepehri

  • #2
    فروغ فرخزاد
    “همه می‌ترسند
    همه می‌ترسند
    اما من و تو
    به چراغ و آب و آینه پیوستیم و نترسیدیم”
    فروغ فرخزاد, تولدی‌ دیگر

  • #3
    حمید مصدق
    “آه می بینم، می بینم
    تو به اندازه تنهایی من خوشبختی
    من به اندازه زیبایی تو غمگینم
    چه امید عبثی
    من چه دارم که ترا در خور؟
    هیچ -
    من چه دارم که سزاوار تو؟
    هیچ-
    تو همه هستی من، هستی من
    تو همه زندگی من هستی
    تو چه داری؟
    همه چیز -
    تو چه کم داری؟
    هیچ”
    حمید مصدق
    tags: love

  • #4
    مهدی اخوان ثالث
    “ما شکسته پر مرغیم ای ستیزه گر صیاد
    زجر اگر دهی باری اندک اندک آهسته”
    مهدی اخوان ثالث / Mehdi Akhavan Sales

  • #5
    قیصر امین‌پور
    “اگر می توانستم
    اگر داغ رسم قدیم شقایق نبود
    اگر دفتر خاطرات طراوت پر از ردپای دقایق نبود
    اگر ذهن آیینه خالی نبود
    اگر عادت عابران بی خیالی نبود
    اگر گوش سنگین این کوچه ها
    فقط یک نفس می توانست
    طنین عبوری نسیمانه را به خاط سپارد
    اگر آسمان می توانست ، یکریز
    شبی چشمهای درشت تو را جای شبنم ببارد
    اگر رد پای نگاه تو را باد و باران
    از این کوچه ها آب و جارو نمی کرد
    اگر قلک کودکی لحظه ها را پس انداز می کرد
    اگر آسمان سفره هفت رنگ دلش را برای کسی باز می کرد
    و می شد به رسم امانت
    گلی را به دست زمین بسپریم
    و از آسمان پس بگیریم
    اگر خاک کافر نبود
    و روی حقیقت نمی ریخت
    اگر ساعت آسمان دور باطل نمی زد
    اگر کوها کر نبودند
    اگر آبها تر نبودند
    اگر باد می ایستاد
    اگر حرفهای دلم بی اگر بود
    اگر فرصت چشم من بیشتر بود
    اگر می توانستم از خاک یک دسته لبخند پرپر بچینم
    تو را می توانستم ای دور از دور یک بار دیگر ببینم”
    قیصر امین‌پور



Rss
All Quotes



Tags From فاطمه’s Quotes