Ly.Labafi > Ly.Labafi's Quotes

Showing 1-16 of 16
sort by

  • #1
    Reza Amirkhani
    “آدمی که یک بار خطا کرده باشد و پاش لغزیده باشد و بعد هم پشیمان شده باشد، مطمئن تر است از آدمی که تا به حال پاش نلغزیده ...
    ....
    از آدم بی خظا می ترسم، از آدم دو خطا دوری می کنم، اما پای آدم تک خطا می ایستم”
    رضا امیرخانی, قیدار

  • #2
    Reza Amirkhani
    “من نمی‌خواستم مثلِ بسیاری از متظاهرانْ در تنورِ داغ بچسبانم نانِ خود را. از آن طرف هم هیچ‌گاه از ترسِ تكفیر، شهادتین نمی‌گویم! تكفیر، شیرین‌تر است از تلخیِ شهادتینی كه از سرِ ترس گفته شود.‏”
    رضا امیرخانی, جانستان کابلستان

  • #3
    Reza Amirkhani
    “ره بر همان قدر که ره بر تیم حفاظت است، ره بر مردم نیز هست، ره بر نیروی انتظامی، ره بر چتربازان مرز نشین، ره بر جوانان برومند،ره بر پیرمردان بی دندان، ره بر فرزندان بی کس شهدا، ره بر راننده های فرمان داری، ره بر پسران نماز جمعه، ره بر دختران خیابان، ره بر هپی برادرز، ره بر خواهران زینب، ره بر چپ، ره بر راست، ره بر استان دار، رهبر فرمان دار، ره بر بلوچ، ره بر زابل، ره بر سیستان، ره بر شیعه، ره بر سنی، ره برکرد و ترک و ترکمن، ره بر یاروها، ره بر بچه های نشر آثار،ره بر بچه های مخالف نظام...”
    رضا امیرخانی, داستان سیستان: ۱۰ روز با ره‌بر

  • #4
    Reza Amirkhani
    “در قرآن، اسم بعضی پیام‌بران آمده است؛ اسم بعضی غیرِ پیام‌بران هم، چه صالح و چه طالح آمده است... این صلحا عاشق حضرت باری هستند... اما حضرتِ حق، بعضی را خودش هم عاشق است... عاشقی خدا توفیر دارد با عاشقی ما... خدا عاشقی است که حتا دوست ندارد، اسم معشوق‌ش را کسی بداند... به او می‌گوید، رجل! همین... مرد! ... همین ... می فرماید و جاء من اقصی المدینة رجل یسعی ... جای دیگر می فرماید و جاء رجل من اقصی المدینة یسعی، یعنی این دو تا رجل با هم فرق می کنند... یکی میاد موسای نبی را نجات می دهد... قوم بنی اسرائیل را در اصل نشان می دهد... دیگری هم قومی را از عذاب نجات می دهد... اسم ش چیست؟ اسمشان چیست؟ نمی دانیم... رجل است...”
    رضا امیرخانی, قیدار

  • #5
    Reza Amirkhani
    “این عکس قصه قشنگی دارد. رفتیم خدمت آقا و همین جور که مشغول کار بودند، قرار شد که عکس بگیریم. داشتند چیزی می خواندند. چند تا عکس گرفتم، اما راضی نشدم. عاقبت دل به دریا زدم و گفتم، آقا! این عکس هایی که ما از شما گرفتیم، همش اشداء علی الکفار می شود، برای مصرف داخلی اجازه بدهید یک عکس رحماء بینهم هم بیاندازیم! آقا سر بلند کردند و خندیدند و ما هم این عکس را انداختیم!”
    رضا امیرخانی, داستان سیستان: ۱۰ روز با ره‌بر

  • #6
    Reza Amirkhani
    “نخبگی حق نیست، وظیفه است.”
    رضا امیرخانی (Reza Amirkhani), نشت نشا

  • #7
    Reza Amirkhani
    “باید این فرهنگ را جا انداخت که پول مفت را نباید گرفت. ولو وقتی که به زور بدهند ...”
    رضا امیرخانی (Reza Amirkhani), نفحات نفت

  • #8
    Reza Amirkhani
    “به همان قیاس که سفره قیدار باید کباب داشته باشد، سفره آخوند نباید کباب داشته باشد! کباب به سفره آخوند نمی خورد...خود کباب ایراد ندارد، لاکن بوی کباب از خانه آخوند ایراد دارد، برادر جان!”
    رضا امیرخانی, قیدار

  • #9
    Reza Amirkhani
    “دعوای این قلم با مدیر دولتی آن روز نیست. گله ی این قلم از مخاطب جوان امروزی است که افق ش را در کار دولتی میبیند.”
    رضا امیرخانی (Reza Amirkhani), نفحات نفت

  • #10
    Reza Amirkhani
    “راستی این دختر هشت ماهه ، با این چشم های مورب زیبا چه فرفی با پسر من دارد؟ پسر من ، لی جی، تاچند ساعت دیگر به خانه می رسد وتا چند سال دیگر به مدرسه می رود و تا چند وقت بعد دانش گاه و...خیلی که بدبیاری بیاورد در زنده گی ،رتبه اش سه رقمی می شود و...مسیری مملو از موفقیت های بزرگ وکوچک.
    واین دختر...چند عملیات انتحاری را بایستی از بیخ گوش های کوچک ش رد کند...چند بار باید بترسد از این که اختطاف نشود، همه این هارا که رد کند، در کدام کلاس درس می تواند مطمئن باشد که طالب ها خوراکی مسموم توزیع نمی کنند وبه صورت اسید نمی پاشند...کم ترین گرفتاری خانواده گی شان عدم اطمینان است به زندگی پدری که قرار است در میدان هوایی(فرودگاه) مقصد بیاید دنبال شان....”
    رضا امیرخانی, جانستان کابلستان

  • #11
    Reza Amirkhani
    “اتومبیل های هم راهمان که زیاد هم هستند، به ترتیب راه می افتند. سر تیم کنار در خروجی مصلا ایستاده است و یکایک اتومبیل ها را نگاه می کند. ما داریم "و جعلنا" می خوانیم که یک هو نرسیده به "سد" هیرمند، وسط "من بین ایدیهم" شان گیر می افتیم.”
    رضا امیرخانی, داستان سیستان: ۱۰ روز با ره‌بر

  • #12
    Reza Amirkhani
    “گنده نامی، گندنامی، گم نامی...خوشا گم نامان! خوشا گم نامان!”
    رضا امیرخانی, قیدار

  • #13
    Reza Amirkhani
    “من از پرسه زدن در شهرها
    بیشتر چیز آموخته ام
    تا از پرسش از کتب
    در کتاب خانه ها ...
    برای فهم روح یک شهر،
    هیچ چاره ای نيست
    الا پرسه زدن
    روح شهر، عاقبت
    خود را نشان خواهد داد.
    شاید زیر سطل زباله ای باشد،
    یا روی سقف آسمان خراشی،
    یا پشت جعبه آینه ای ...”
    رضا امیرخانی , جانستان کابلستان

  • #14
    Reza Amirkhani
    “تهران - با این نماهای رومی - شده است برشی از معادن سنگ! معدن سنگ عمودی شده ی بی ریختی است منطقه یک تهران. حالا هگمتانه چه حرفی برای دانشجوی معماری دارد؟”
    Reza Amirkhani, ره‌ش

  • #15
    Reza Amirkhani
    “خمینی به ما یاد داد که وسط جنگ،هر روز صبح بلند شویم و دست‌مان را بگیریم به زانوی خودمان و بگوییم یاعلی... بگوییم یا خدا... بعد رسیدیم به جایی که صبح به صبح بایستی می گفتیم یا دولت...”
    Reza Amirkhani, بیوتن

  • #16
    Reza Amirkhani
    “این درست که به قول معروف وقت طلاست و ارزش آن با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست، ولی زمانی که در آن کار نکنی مفت هم گران است”
    رضا امیرخانی, نفحات نفت



Rss
All Quotes



Tags From Ly.Labafi’s Quotes