دانش آموختگان بسیج دانشگاه آزاد کاشان discussion
This topic is about
سیری در سیره نبوی
کتاب سیری در سیره نبوی
date
newest »
newest »
message 1:
by
Seyed
(last edited Mar 02, 2014 05:39AM)
(new)
-
added it
Mar 02, 2014 05:38AM
Mod
reply
|
flag
چند نکته در از مقدمه و دیباچه:
۱. استاد بحث مطرح شده در این کتاب یعنی سیره اولیاء را بعنوان زیر مجموعه بحث منابع شناخت از نظر اسلام مطرح کردند. و سیره نبوی هم یکی از طرق شناخت.
بنده فکر می کنم که منظور از شناخت همان شناخت مسیر حق و یا معرفت حق باشد
۲. ایشان بعد از مدتی که متوجه حجم این کار شدند می فرمایند که من نمی توانم ادعا کنم که می توانم سیره پیغمبر را بنویسم اما ((ما لا یدرک کله لا یترک کله)):
درسی که میشه از طرز تفکر شهید مطهری گرفت این است که سنگین بودنکار با اهمیت دلیل و بهانه موجهی برای ترک آن نیست. بلکه به اندازه توان باید اون امر را جلو برد. علاوه بر این ایشون دنبال این نبودند که کاری را برای خودشون ثبت کنند٬ بلکه اینطور نوشته اند که: تصمیم دارم به حول و قوه الهی روز ی چیزی در این زمینه بنویسم تا بعد دیگران بیایند و بهترش را بنویسند
از دیباچه
۳. پدیده دعوت از مختصات جامعه بشر است
۴. برای دعوت طول و عرض و عمق قائل شده اند (شاید برای همین از عبارت دعوت سه بعدی استفاده کرده اند).
دعوتهائی که حداقل در یکی از ابعاد رشد چشمگیری داشته اند شایسته بررسی اند
شاید بتوان این نتیجه را از عبارت بالا گرفت که افرادی که به دنبال حقیقت هستند
حقیقت را در بین دعوتهایی رشد چشم گیری حداقل در یک بعد کرده اند می توانند پیدا کنند.
به عبارت دیگر اگر دعوتی حرفی برای گفتن داشته باشد اثر قابل ملاحضه ای باید از آن انتظار داشت.
۵. در صفحه ۱۳آمده ایجاد هدفهای عالی و متحول کردن جهان درون انسان تفسیر شهید از ایجاد حیات تازه در اثر ایمان از دید قرآن است
۶. انسان با قدرت فنی و علمی اش می تواند این امکان رادارد که عالم ماده را تسخیر کند اما امکان تسخیر روح و نفس خودش را ندارد
تمام گرفتاری های انسان در این دژ پنهان شده
۷.حقيقت اين است چيزي كه در نظام آفرينش محكوم چيز ديگر آفريده شده
به زور فلسفه و اعلاميه و مقاله و خطابه نميتوان آن را حاكم بر آن چيز قرار داد. علم و فكر و فلسفه حاكم بر طبيعت جهاني است اما محكوم طبيعت
انساني (صفحه ۱۶). ت
۸. برداشت از صفحه ۱۷
آنقدر که حرکت انبیاء که برمبنای وحی است اثر در طول تاریخ اثرگذار بوده حرکت کسانی مانند فلاسفه که تنها متکی بر عقل خالص بوده اند نبوده. و این حقیقتی است. که ایشون این نتیجه رو گرفته اند که حقیقتی که از راه عقل محض بدست می آید حرارت اعتقاد زنده که متکی بر الهام است را ندارد.
۹. عكس العملهاي ناهنجاري كه كليسا در
دوره رنسانس در برابر علم و تمدن نشان داد ضربه بزرگي به حيثيت مذهب به طور عموم وارد آورد و سبب شد كه افكار سطحي خاصيت دين و مذهب را
به طور كلي مبارزه با علم و دانش تلقي كنند.
۱۰. به قول شيخ محمد عبده:
" اروپا از آن روزي كه مذهب خويش را رها كرد جلو رفت و ما از آن روزي
كه مذهب خويش را رها كرديم عقب رفتيم ".
تفاوت دو مذهب از همين جا روشن ميشود...
۱۱. حوادث روزگار را به امواج تشبیه کرده است که اگر این امواج -که تعینات هستند- نبودند نشانی نبود و در نتیجه معرفتی حاصل نمی شد
همين نشانهها و علامتها و پيچ و خمها و نشيب و فرازها است كه به حواس ما امكان عكسبرداري از اشياء ميدهد و آن عكس و تصويرها به دست قاضي عقل سپرده ميشود.
۱۲. تشبیه و مثال موج شهید مطهری را به خودمان هم می توانیم تعمیم دهیم. خود ما هم مثل موجی هستیم که پیدا می شود و به مرور دایره وجودی اش وسیعتر می شود ولی ضعیفتر می شود تا جائی که دیگر قابل تشخیص نیست و با اقیانوس یکی می شود.
۱۳. اینکه اسلام زنده و پویا است و با مکاتب فکری دست و پنجه نرم می کند و اینکه عقل را بعنوان یکی از ارکان خود معرفی کرده و حتی آن را پیامبر باطن خوانده نشان دهنده این است که موج اسلام بر خلاف امواج دیگر میرا نشده و زنده است
۱. استاد بحث مطرح شده در این کتاب یعنی سیره اولیاء را بعنوان زیر مجموعه بحث منابع شناخت از نظر اسلام مطرح کردند. و سیره نبوی هم یکی از طرق شناخت.
بنده فکر می کنم که منظور از شناخت همان شناخت مسیر حق و یا معرفت حق باشد
۲. ایشان بعد از مدتی که متوجه حجم این کار شدند می فرمایند که من نمی توانم ادعا کنم که می توانم سیره پیغمبر را بنویسم اما ((ما لا یدرک کله لا یترک کله)):
درسی که میشه از طرز تفکر شهید مطهری گرفت این است که سنگین بودنکار با اهمیت دلیل و بهانه موجهی برای ترک آن نیست. بلکه به اندازه توان باید اون امر را جلو برد. علاوه بر این ایشون دنبال این نبودند که کاری را برای خودشون ثبت کنند٬ بلکه اینطور نوشته اند که: تصمیم دارم به حول و قوه الهی روز ی چیزی در این زمینه بنویسم تا بعد دیگران بیایند و بهترش را بنویسند
از دیباچه
۳. پدیده دعوت از مختصات جامعه بشر است
۴. برای دعوت طول و عرض و عمق قائل شده اند (شاید برای همین از عبارت دعوت سه بعدی استفاده کرده اند).
دعوتهائی که حداقل در یکی از ابعاد رشد چشمگیری داشته اند شایسته بررسی اند
شاید بتوان این نتیجه را از عبارت بالا گرفت که افرادی که به دنبال حقیقت هستند
حقیقت را در بین دعوتهایی رشد چشم گیری حداقل در یک بعد کرده اند می توانند پیدا کنند.
به عبارت دیگر اگر دعوتی حرفی برای گفتن داشته باشد اثر قابل ملاحضه ای باید از آن انتظار داشت.
۵. در صفحه ۱۳آمده ایجاد هدفهای عالی و متحول کردن جهان درون انسان تفسیر شهید از ایجاد حیات تازه در اثر ایمان از دید قرآن است
۶. انسان با قدرت فنی و علمی اش می تواند این امکان رادارد که عالم ماده را تسخیر کند اما امکان تسخیر روح و نفس خودش را ندارد
تمام گرفتاری های انسان در این دژ پنهان شده
۷.حقيقت اين است چيزي كه در نظام آفرينش محكوم چيز ديگر آفريده شده
به زور فلسفه و اعلاميه و مقاله و خطابه نميتوان آن را حاكم بر آن چيز قرار داد. علم و فكر و فلسفه حاكم بر طبيعت جهاني است اما محكوم طبيعت
انساني (صفحه ۱۶). ت
۸. برداشت از صفحه ۱۷
آنقدر که حرکت انبیاء که برمبنای وحی است اثر در طول تاریخ اثرگذار بوده حرکت کسانی مانند فلاسفه که تنها متکی بر عقل خالص بوده اند نبوده. و این حقیقتی است. که ایشون این نتیجه رو گرفته اند که حقیقتی که از راه عقل محض بدست می آید حرارت اعتقاد زنده که متکی بر الهام است را ندارد.
۹. عكس العملهاي ناهنجاري كه كليسا در
دوره رنسانس در برابر علم و تمدن نشان داد ضربه بزرگي به حيثيت مذهب به طور عموم وارد آورد و سبب شد كه افكار سطحي خاصيت دين و مذهب را
به طور كلي مبارزه با علم و دانش تلقي كنند.
۱۰. به قول شيخ محمد عبده:
" اروپا از آن روزي كه مذهب خويش را رها كرد جلو رفت و ما از آن روزي
كه مذهب خويش را رها كرديم عقب رفتيم ".
تفاوت دو مذهب از همين جا روشن ميشود...
۱۱. حوادث روزگار را به امواج تشبیه کرده است که اگر این امواج -که تعینات هستند- نبودند نشانی نبود و در نتیجه معرفتی حاصل نمی شد
همين نشانهها و علامتها و پيچ و خمها و نشيب و فرازها است كه به حواس ما امكان عكسبرداري از اشياء ميدهد و آن عكس و تصويرها به دست قاضي عقل سپرده ميشود.
۱۲. تشبیه و مثال موج شهید مطهری را به خودمان هم می توانیم تعمیم دهیم. خود ما هم مثل موجی هستیم که پیدا می شود و به مرور دایره وجودی اش وسیعتر می شود ولی ضعیفتر می شود تا جائی که دیگر قابل تشخیص نیست و با اقیانوس یکی می شود.
۱۳. اینکه اسلام زنده و پویا است و با مکاتب فکری دست و پنجه نرم می کند و اینکه عقل را بعنوان یکی از ارکان خود معرفی کرده و حتی آن را پیامبر باطن خوانده نشان دهنده این است که موج اسلام بر خلاف امواج دیگر میرا نشده و زنده است
سلامفوق العاده بود انصافابعضی جملات را بایداز طلا نوشت و نشر داد
به نظر بنده تعبیر ایشان از موج ومقایسه ان با موج مذهب شاهکار بود حتما تامل نمایید
دوستان اگر موافق باشید تا هفته آینده تا صفحه ۵۷ بخوانیم.
مطابق روال قبلی در زیر همین پست اگر نکته جالبی بنظر دوستان رسید بنویسند
مطابق روال قبلی در زیر همین پست اگر نکته جالبی بنظر دوستان رسید بنویسند
سلام بر دوستان ،من نتونستم خوب وقت بذارم برای مطالعه دقیق ولی سعی می کنم تا صفحه57 کامل خوانده ونظرم را ارائه نمایم
١- منظور از سيره پيغمبر رفتار ايشون نيست بلكه سبك رفتاري ايشون است. يعني متدي كه پيغمبر در كارها پيش مي گرفت.
٢- در مورد فلسفه ذكر مصيبت:
ر مكتبي اگر چاسني عاطفه نداشته باشد آنقدرها در روحها نفوذ نمي كند و شانس بقا نخواهد داشت.
٢- در مورد فلسفه ذكر مصيبت:
ر مكتبي اگر چاسني عاطفه نداشته باشد آنقدرها در روحها نفوذ نمي كند و شانس بقا نخواهد داشت.
دوستان ان شاء الله كه همه تونسته باشيد براي. خواندن كتاب وقت بگذاريد. اگر خودمون رو ملزم به خواندن آن مقداري كه قرار گذاشته ايم بكنيم. اوايل كار ممكنه يك مقدار سخت باشه تا براي كتاب خواندن وقت باز كنيم. ولي اگر ادامه بديم و زماني رو براي خواندن كتاب باز كنيم عادت خوب كتابخواني رو پيدا مي كنيم كه خيلي از بركات رو بدنبال خودش خواهد داشت.
ان شاء الله تا هفته آينده تا صفحه ٧٧ بخوانيم.
ان شاء الله تا هفته آينده تا صفحه ٧٧ بخوانيم.
سلام عليكم
مي دونم كه بخاطر مشغوليت سال نو تعدادي از دوستان نتونستند تا صفحه ٧٨ بخوانند. سعي كنيم تا يكشنبه اين هفته تا صفحه ٧٨ بخوانيم و سعي كنيم اين حركت رو تا به انتها ادامه بديم.
و من الله توفيق
مي دونم كه بخاطر مشغوليت سال نو تعدادي از دوستان نتونستند تا صفحه ٧٨ بخوانند. سعي كنيم تا يكشنبه اين هفته تا صفحه ٧٨ بخوانيم و سعي كنيم اين حركت رو تا به انتها ادامه بديم.
و من الله توفيق
چند نکته تا صفحه ۱۳۰
در بحث استخدام وسیله
۱. یکی از مسائلی که از سیره حضرت رسول ص باید آموخت کیفیت استخدام وسیله است.
انسان باید اولا در اهداف خودش یعنی در هدفها مسلمان باشد یعنی هدفش مقدس و عالی و الهی باشد٬ و ثانیا باید در استخدام وسیله برای همان هدفها هم واقعاً مسلمان باشد.
بعضی از مردم از نظر هدف مسلمان نیستند٬ یعنی در زندگی هدفی به جز خورد و خوراک و پوشاک و لذت گرائی ندارند، تنها هدفی که درباره آن فکر می کنند این است که چگونه زندگی کنند و که بیشتر تن آسانی کرده باشند.
۲. اگر انسان واقعامسلمان باشد تمام هدفها در یک کلمه خلاصه می شود و آن خداست و رضای حق
۳. برای هدف مقدس باید از وسیله مقدس باید استفاده کرد نه از وسیله نامقدس و پلید
۴. هدف وسیله را توجیه نمی کند
ان شاء الله هفته آینده تا صفحه ۱۵۰ بخوانیم
در بحث استخدام وسیله
۱. یکی از مسائلی که از سیره حضرت رسول ص باید آموخت کیفیت استخدام وسیله است.
انسان باید اولا در اهداف خودش یعنی در هدفها مسلمان باشد یعنی هدفش مقدس و عالی و الهی باشد٬ و ثانیا باید در استخدام وسیله برای همان هدفها هم واقعاً مسلمان باشد.
بعضی از مردم از نظر هدف مسلمان نیستند٬ یعنی در زندگی هدفی به جز خورد و خوراک و پوشاک و لذت گرائی ندارند، تنها هدفی که درباره آن فکر می کنند این است که چگونه زندگی کنند و که بیشتر تن آسانی کرده باشند.
۲. اگر انسان واقعامسلمان باشد تمام هدفها در یک کلمه خلاصه می شود و آن خداست و رضای حق
۳. برای هدف مقدس باید از وسیله مقدس باید استفاده کرد نه از وسیله نامقدس و پلید
۴. هدف وسیله را توجیه نمی کند
ان شاء الله هفته آینده تا صفحه ۱۵۰ بخوانیم

