تابستان گرمیست داغ و سوزان بارانی نیست که پنهان کند اشکهایش را و این بار خورشید است که آبرویش را می خرد پیش از جاری شدن روی گونه هایش بخار می شود و به آسمان می رود شاید میان قطرات باران بعد روی شانه های تو نشست ....
Forozan wrote: "سلام یه جورایی بین شعر و نثر مطلب گیر کرده" سلام فروزان جان خب منم نیتم همین بود که یکم به شعر نزدیک باشه حس کردم تاثیر گذاری بیشتری داشته باشه البته نظر من بود
داغ و سوزان
بارانی نیست که پنهان کند اشکهایش را
و این بار خورشید است که آبرویش را می خرد
پیش از جاری شدن روی گونه هایش بخار می شود و به آسمان می رود
شاید میان قطرات باران بعد روی شانه های تو نشست ....