داستان هاي كوتاه طنز discussion
دستنوشته های شما
>
ایزد بانوی روشنایی
date
newest »
newest »
درود بانو
نگاهی جالب از خود شیفتگی ( نارسیسیم ) به قلم کشیده اید
خسته نباشید
راستی زمانیکه داشتم نوشته شما را میخواندم نوشته زیر به ذهنم خطور کرد بی هیچ منظوری و تنها برای طنز مینویسم
آخ که مدتهاست از هرچی هاله حالم بهم میخوره سراغ هر چی هاله میری یا بی حاله یا دنبال یه تیکه باحاله! این ورپریده دختر همسایه روبرویی رو میگم هاله خانوم !!؟ بعد از مدتها چشمک زدن و نخ دادن و کادو دادن ؛ آخرش رفت با یه بچه پولدار ازدواج کرد و بهم گفت این هاله دیگه نوری به تو نمیده بر دنبال یه هاله دیگه و حالم رو گرفت.....؛
نگاهی جالب از خود شیفتگی ( نارسیسیم ) به قلم کشیده اید
خسته نباشید
راستی زمانیکه داشتم نوشته شما را میخواندم نوشته زیر به ذهنم خطور کرد بی هیچ منظوری و تنها برای طنز مینویسم
آخ که مدتهاست از هرچی هاله حالم بهم میخوره سراغ هر چی هاله میری یا بی حاله یا دنبال یه تیکه باحاله! این ورپریده دختر همسایه روبرویی رو میگم هاله خانوم !!؟ بعد از مدتها چشمک زدن و نخ دادن و کادو دادن ؛ آخرش رفت با یه بچه پولدار ازدواج کرد و بهم گفت این هاله دیگه نوری به تو نمیده بر دنبال یه هاله دیگه و حالم رو گرفت.....؛
Ramin_lion wrote: "درود بانو
نگاهی جالب از خود شیفتگی ( نارسیسیم ) به قلم کشیده اید
خسته نباشید
راستی زمانیکه داشتم نوشته شما را میخواندم نوشته زیر به ذهنم خطور کرد بی هیچ منظوری و تنها برای طنز مینویسم
آخ که مد..."
ممنون بابت نوشته کوتاهی که نوشته بودید.
در خور توجه بود.
و ممنون که خوندینش.
نگاهی جالب از خود شیفتگی ( نارسیسیم ) به قلم کشیده اید
خسته نباشید
راستی زمانیکه داشتم نوشته شما را میخواندم نوشته زیر به ذهنم خطور کرد بی هیچ منظوری و تنها برای طنز مینویسم
آخ که مد..."
ممنون بابت نوشته کوتاهی که نوشته بودید.
در خور توجه بود.
و ممنون که خوندینش.
hasti wrote: "معرکه بود
نازنین جان شما هم رفتی قاطی هاله دارها؟
"
هستی عزیزم خوشحالم که خوشت اومده دختر خوب
نازنین جان شما هم رفتی قاطی هاله دارها؟
"
هستی عزیزم خوشحالم که خوشت اومده دختر خوب
خلاقانه، زیبا و موجز بودبرام خیلی جالب بود که در نوشته ای اینچنین کوتاه تونستید چنین موقعیت جالبی رو خلق و توصیف کنید
ممنونم که ما رو در لذت بردن از خلاقیتتون شریک کردید
خلاقانه، زیبا و موجز بودبرام خیلی جالب بود که در نوشته ای اینچنین کوتاه تونستید چنین موقعیت جالبی رو خلق و توصیف کنید
ممنونم که ما رو در لذت بردن از خلاقیتتون شریک کردید
Mojtaba wrote: "خلاقانه، زیبا و موجز بود
برام خیلی جالب بود که در نوشته ای اینچنین کوتاه تونستید چنین موقعیت جالبی رو خلق و توصیف کنید
ممنونم که ما رو در لذت بردن از خلاقیتتون شریک کردید"
خوشحالم که تونستم پیام و منتقل کنم
و خوشحالم که خوشتون اومده
ممنون که خوندینش
برام خیلی جالب بود که در نوشته ای اینچنین کوتاه تونستید چنین موقعیت جالبی رو خلق و توصیف کنید
ممنونم که ما رو در لذت بردن از خلاقیتتون شریک کردید"
خوشحالم که تونستم پیام و منتقل کنم
و خوشحالم که خوشتون اومده
ممنون که خوندینش
Aria wrote: "این چیه که نوشتید ؟ واقعا که
من چرا دیر خوندمش
پ.ن : لطفا "که" را به "من" بچسبانید
ممنون جالب بود "
یعنی خوبه یا بد؟
تو دیر میای به من چه
:))
می خوای از این ببعد بعد نوشته هام صدات کنم
:))
من چرا دیر خوندمش
پ.ن : لطفا "که" را به "من" بچسبانید
ممنون جالب بود "
یعنی خوبه یا بد؟
تو دیر میای به من چه
:))
می خوای از این ببعد بعد نوشته هام صدات کنم
:))
نه آخه دیدم همه تقدیر و تشکر کردن ، گفتم من یه نظر دیگه ایی بدم ، که معلوم نباشه چیه :Dخوب معلومه دیگه وقتی ابراز تاسف کردم که دیر خوندمش
Books mentioned in this topic
Mrs Scrooge: A Christmas Tale (other topics)The Dolls' Christmas (other topics)
The Little Witch Decorates for Christmas (other topics)
Gemma's Christmas Eve (other topics)






مادرم در را گشود و چراغ را روشن کرد و گفت : نازنین باز در تاریکی نشستی روبه روی این آینه و نور موبایلت را انداختی تو صورتت و با خودت حرف می زنی؟ نکن دختر . می گن دختره خله . کسی نمی یاد بگیرتتا.