انجمن شعر discussion

17 views
پرسش و پاسخ > گفت‌وگو با سیامک برازجانی ـ شاعر جوان بوشهری

Comments Showing 1-2 of 2 (2 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Azade, Hazemizade (new)

Azade Hazemizade (azadehazemi) | 868 comments Mod
گفت‌وگو با سیامک برازجانی ـ شاعر جوان بوشهری :
شعر امروز کشور مشمول سردرگمی و سرخوردگی است
اشاره: پس از گفتگو با محمد آذری، شاعر ونویسنده بوشهری مقیم تهران و بحرانی نامیدن وضعیت شعر ایران توسط وی، نصیر بوشهر قصد دارد موضوع فوق را هر هفته با یکی از شاعران بوشهری در خصوص وضعیت شعر کشور و استان مطرح سازد و نظرات آن‌ها را جویا شود. ابتدا با یکی از شاعران جوان بوشهری که پس از مدتی فعالیت در زمینه‌ی شعر، چند سالی است که در این زمینه فعالیتی ندارد، مطرح کردیم. "سیامک برازجانی"، شاعر جوانی است که پس از وارد شدن در حوزه‌ی شعر، اغلب با بزرگان شعر بوشهر همچون "منوچهر آتشی" و "محمد بیابانی" روزگار سپری کرده است. گفت‌وگوی نصیر بوشهر را با "سیامک برازجانی" پیرامون وضعیت شعر امروز ایران و بوشهر می‌خوانید. از شاعران گرامی که دوست دارند در این زمینه مطالبی داشته باشند، نصیر بوشهر آمادگی خود را در جهت چاپ آن اعلام می‌دارد.
وضعیت شعر امروز کشور چگونه است؟
ـ شعر امروز کشور هم مثل تمام عرصه‌های دیگر مشمول سردرگمی و سرخوردگی است. جامعه سردرگم و سرخورده‌ای که احساس امنیت (خصوصاً امنیت تصمیم‌‌گیری) در آن کمرنگ است، نمی‌تواند دارای هنر برجسته‌ای باشد. نظارت ناصحیح بر عرصه‌های فرهنگی ـ سیاسی و اجتماعی در ایران موجب رشد فعالیت‌های مشابه زیرزمینی می‌شود. به همین دلیل هم گسترش موسیقی‌های غربی مثل رپ در جامعه ما را می‌توان بازخورد برخوردهای فرهنگی حاکمیت دانست (البته تا حدودی) در چنین جامعه‌ای آن چیزی از هنر توسعه پیدا می‌کند که دارای یکی از این دو وجه باشد:
اول در وجه حکومتی دارای بن مایه‌های مجیزه‌گویی باشد. یعنی برای حضور و گسترش در جامعه، بافت سنتی تصمیم‌ساز را نه تنها دچار مشکل نکند. که بتواند پایه‌های فکری ایجاد کند در این شرایط اگر این گونه هنری دارای یکی از شاخه‌های بزرگ بودن (تأکید می‌کنم که دارای یکی از شاخصه‌های بزرگ بودن) باشد، به فرض سهل و ممتنع باشد چنان بر آن تبلیغ می‌شود که گویی سعدی در زمانه ما ظهور کرده است. ـ در این راستا اشعار شاعرانی مثل قزوه، حسن حسینی، احمد عزیزی، حیدر سبزواری، آغاسی و ... در این نحله قرار می‌گیرد. اشعاری که با نام‌های خاطره‌انگیز می‌خواستند خود را با آن نام بزرگ (دفاع میهن و مقدس ایرانیان) نام خود را هم به تاریخ تحمیل کنند. تاکنون هم ‌آن‌چه در رابطه با شاعران این نحله مشخص شده است این بوده که اگر این افراد چیزی به تاریخ ادبیات نداده‌اند توانسته‌اند برای خود چیزهای زیادی کسب کرده‌ اند و به نوایی رسیده‌اند.
و دوم هم هنر پوپولیستی.
اگر شعر امروز ما به سمت پوپولیسم فرهنگ پیش می‌رود و به جای جذب مخاطب به مخاطب‌زدایی روی می‌آورد نباید تعجب کرد. زیرا باید همه چیز یک جامعه به هم دیگر بیاید. تأثیر بلند مدت پوپولیسم بر عرصه‌ی شعر تأسف بار است. در نتیجه رشد پوپولیسم است که مبناهای سنجش تغییر کرده است. در چنین جامعه‌ای موج‌های ضد ادبی می‌تواند طیف‌های گسترده مخاطب را به خود جذب کنند. چرا؟! بدیهی است چون جامعه به سمت اصالت ستیزی فرهنگی پیش می‌رود. در این جامعه حتی به گور شاملو رحم نمی‌شود اما شعر کسی مثل مریم حیدرزاده بدون هیچ مشکلی همه‌گیر می‌‌شود. هر چند که لوس‌آنجلسی شدن این فرد ترحم‌انگیز هم ادامه‌ی مسیری بود که از سمت سیاست‌های فرهنگی! جامعه به او تزریق شد.
وضعیت شعر در استان بوشهر چگونه است؟!
ـ در این بین البته شعر استان بوشهر ـ به دلیل قرار گرفتن در امتداد حضور تعدادی از جدی‌ترین شاعران معاصر توانسته کمی از پوپولیسم فرهنگی فاصله بگیرد. نسلی که پس از نعمتی‌‌زاده بزرگ، آتشی، بیابانی و باباچاهی از این جغرافیا برخاسته تا حدودی جذب فضاهای کاذب و جریان‌های روزمره نشده‌اند و در عین نوآوری و مدرن بودن توانسته‌اند شعر استان بوشهر (که در جای خود باید بحث شود که آیا می‌توان جایگاه شعر را به جغرافیایی خاص تقلیل داد یا خیر؟! به همین دلیل فعلاً فقط این گفته‌ها برای یک نشریه محلی، محلی از اعراب دارد) را هنوز به شکلی کاملاً جدی به جامعه معرفی ‌کنند. پس از بهارِ آتشی و بیابانی در این جامعه شاعرانی مثل فرزین خجسته و امید غضنفر دارای شاخصه‌هایی در شعر هستند که در نسل‌های بعد از خود شکوفا خواهند شد. هر چند همین حالا هم با نگاهی منصفانه می‌توان آنها را از جمله بهترین‌‌های شعر امروز ایران دانست. خجسته عزیز اگر به جبر زیستن در جامعه پیرامونی دچار نبود. چه بسا که بارها و بارها خبرهای بزرگی از او به گوش رسیده بود. خبرهایی که .... دریغ!


message 2: by Azade, Hazemizade (last edited Oct 16, 2009 03:51PM) (new)

Azade Hazemizade (azadehazemi) | 868 comments Mod
یکی از شاعران بوشهر مدعی است که شعر ایران در حال بحران است این مسأله را چگونه می بینید؟
ـ جامعه ما بحرانی است. جامعه ما دچار گسست شده است. جامعه ایرانی به انفجار بی‌اخلاقی دچار شده. جامعه ایرانی در نتیجه سیاست‌های فرهنگی دولت محترم به تاریخ زدایی از خود روی آورده. جامعه ایرانی دارد از خود هویت زدایی می‌کند و جامعه ایرانی ....در نتیجه تمام این موارد است که شعر امروز و هنر امروز ما هم بحرانی جلوه می‌دهد. در نتیجه ناامنی‌های فرهنگی و افتادن بزرگ‌ترین کارهای فرهنگی دست افرادی که هیچ نسبتی با فرهنگ ندارند و خوب است در جایگاه خود حضور یابند کلیت هنر ایران زمین هم اگر تا به حال در این فضا جذب نشده است قطعاً به رکود مبتلا گشته است. در این بین عرصه‌ی شعر و بحران در عرصه شعر، خود را بیشتر نشان می‌دهد. چرا؟ بدیهی است چون شعر هنر ملی ما ایرانیان بوده است. البته باید توجه داشت که تاریخ ادبیات ایران زمین شاعرانی را به جهان معرفی کرده است که اشعارشان یا اجتماعی بوده و یا مهم‌ترین سؤالات فلسفی را به جهان پیرامون نشان داده‌اند و راه دیگری را برگزیده‌اند. شعر امروز به این دلیل در بحران است که از پیرامون خود تغذیه نمی‌کند. مسائل اجتماعی ـ سیاسی و بحران‌های سیاسی بر این شعر تأثیری ندارد. شعر ما دیگر اجتماعی نیست ـ سیاسی نیست و به همین دلیل هم برای مخاطب بودن و یا نبودن آن تفاوتی نمی‌کند. در این چند سال اخیر تا بخواهی مسائلی در ایران رخ داده که هویت ایرانیان را هدف قرار داده بود. اما این مسائل کمترین تأثیری بر شعر ما ندارد. (یک هیچ به نفع سیاست مداران حاکم) اما در همین زمان در استان بوشهر اعجوبه‌های شعر محلی (کمالی و شمسی‌زاده) چراغ هویت ایرانی را در شعر خود فروزان‌تر از همیشه برافروخته‌اند به همین دلیل است که هر چه ما بر کوس بحران مخاطب بکوبیم شعرهای محلی که دارای بن مایه‌های اجتماعی و سیاسی بزرگی است هر روزه همه گیر‌تر می‌شوند. به راستی اگر شعر بحرانی است چرا در استان خودمان شعرهای محلی ایرج شمسی‌زاده و فرج‌ا... کمالی و شعرهای امید غضنفر و فرزین خجسته با بحران مخاطب روبرو نمی‌شود؟! چرا شاملو بحران مخاطب را نمی‌شناسند. بحران البته در شعرهای جامعه گریز مروج فردیت‌های عاشقانه در تمام اعصار ادب فارسی وجود داشته و دارد و خواهد داشت (خصوصاً در زمانه‌هایی که شعر سیاسی همه‌گیر بوده و یا سروده شده)
شعرهای چاپ شده در مطبوعات محلی بوشهر را چگونه ارزیابی می کنید؟
ـ زمانی بزرگ‌ترین آرزوی شاعران تازه کار و حتی با سابقه و با تجربه بوشهر چاپ شعرشان در نشریات محلی بود. زیرا روشنایی بخش سرویس‌های ادبی کسانی همچون منوچهر آتشی و دکتر حمیدی و افرادی چنین بودند. اما امروز دیگر چاپ کردن شعر در نشریات محلی برای شاعران راستین استان یک افتخار و خواسته محسوب نمی‌شود .چون تا بخواهی نشریات استان هم عموماً میان مایه و بی‌مایه شده‌اند و هم گسترش یافته‌اند. تعدد نشریات از دریچه‌ای به زیان شعر راستین استان بوده است.
صفحات ادبی اکثر نشریات مملو از شعر افرادی است که کمترین شناختی از شعر ندارند. و در این بین شعر راستین چه عرق‌ها که نکرده و چه شرمساری‌هایی که از گذشته نکشیده. یک تقاضا دوستانه از مدیران مسئول شعر دوست نشریات محلی دارم. و آن هم این است که برای حفظ آبروی شعر استان صفحات ادبی را تعطیل کنند. اگر این کار صورت بگیرد بهتر است در حال حاضر با توجه به عمومیت پیدا کردن ضد فرهنگ و ضد شعر در عموم نشریات استان صفحات خوب ادبی دیگر نشریات دیده نمی‌شود.
فعالیت جوانان شاعر استان چگونه است؟
ـ کدام جوان؟! جوانی که در نشریات استان، شعر چاپ می‌کند یا جوانی که در خلوت خود مشغول مطالعه است؟ اکثر جوانانی که در نشریات درجه دوم و درجه سوم بوشهر شعر چاپ می‌کنند فعالیتی ندارند و سرودن شعر برای آنان به این دلیل است که می‌خواهند در موقعیت دیگر قرار بگیرند. جوانانی که در جلسات شعر حضور مستمر دارند کم‌ترین میزان مطالعه دارند. معمولاً ضعیف‌ترین اشعار را می‌سرایند اما در موقعیت دیگر هستند. اما چه بسا جوانانی هم باشند که در خلوت خود به مطالعه مشغولند و نوآوری می‌کنند. آینده‌ی شعر و ادب از آن این افراد است. افرادی بی‌نام که در عرصه‌ی شعر بی‌مدعا هستند که هر روز نقبی به ریشه‌ها می‌زنند و سری در آینده دارند اگر بپذیریم که شعر مثل رودخانه است خود به خود خواهیم پذیرفت که ممکن است در کناره‌های این رودخانه همه چیزی یافت شود. شعر امروز حوان هم همین‌گونه است.
اما حرف آخر:
ـ تا زمانی که سیاست‌های فرهنگی منجر به رشد و توسعه ضد فرهنگ شود تا زمانی که انکار هویت ایرانی ما ننگ جامعه نباشد و تا زمانی که تصمیم‌گیران و موقعیت سازان فرهنگی ما جایگاهی در فرهنگ نداشته باشند و تا روزی که کار اهالی فرهنگ به خود فرهنگیان سپرده نشود در تمام زمینه‌ها با رکود و سکون مواجه خواهیم بود.
به تعبیر این ضرب‌‌المثل قدیمی
تا اره منِ دارهِ
خرس مهمون کفتاره

منبع: نصير بوشهر


back to top