Dandelion - قاصدک discussion

28 views
شماوداستانتان > عاشقت مي مانم

Comments Showing 1-9 of 9 (9 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

(setareh).ساینا ستاره (sainaahmadigmailcom) | 687 comments پيرمردي صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با يک ماشين تصادف کرد و آسيب ديد عابراني که رد مي شدند به سرعت او را به اولين درمانگاه رساندند ...
پرستاران ابتدا زخمهاي پيرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "بايد ازت عکسبرداري بشه تا مطمئن بشيم جايي از بدنت آسيب ديدگي يا شکستگي نداشته باشه "
پيرمرد غمگين شد، گفت خيلي عجله دارد و نيازي به عکسبرداري نيست .
پرستاران از او دليل عجله اش را پرسيدند :
او گفت : همسرم در خانه سالمندان است. هر روز صبح من به آنجا مي روم و صبحانه را با او مي خورم. امروز به حد کافي دير شده نمي خواهم تاخير من بيشتر شود !
يکي از پرستاران به او گفت : خودمان به او خبر مي دهيم تا منتظرت نماند .
پيرمرد با اندوه ! گفت : خيلي متأسفم. او آلزايمر دارد . چيزي را متوجه نخواهد شد ! او حتي مرا هم نمي شناسد !
پرستار با حيرت گفت: وقتي که نمي داند شما چه کسي هستيد، چرا هر روز صبح براي صرف صبحانه پيش او مي رويد؟
پيرمرد با صدايي گرفته ، به آرامي گفت: اما من که مي دانم او چه کسي است !


message 2: by Saeedeh (new)

Saeedeh mosavi | 268 comments و ياد گرفتم كه چگونه بايد عاشق بمانم
:)


message 3: by Mahyar (new)

Mahyar Mohammadi | 250 comments و من اگر پیش ِ او می روم به خاطر ِ خودم است و برایم مهم نیست که او مرا دوست دارد یا نه، چون من عاشقش هستم


message 4: by Ali (new)

Ali Ashini (CafeChy) (aliashini) | 244 comments Mod
اما به نظر من کار بیهوده ای است و دیگر خیلی خیلی این دوست گرانقدر موضوع را جدی گرفته است.


message 5: by Mahyar (new)

Mahyar Mohammadi | 250 comments عشق، اگر یک طرفه هم باشد، باز وصال به معشوق فکر ِ عاشق را یک لحظه تنها نمی گذارد. البته داستان به صورت ِ کلّی اغراق آمیز است، ولی در پس ِ این اغراق هدفی نهفته است که آن بیان ِ شوق رسیدن به معشوق و دیدار ِ اوست


message 6: by Baharan (new)

Baharan Molaie  (BaharanM) | 3 comments واقعا زیبا بود


message 7: by Sanaziii (last edited Dec 04, 2009 01:05PM) (new)

Sanaziii | 49 comments یه همچین عشقی واقعا هست؟
تو این دوران؟
این سوال خیلی زجرم می ده
می ترسم از
خیانت...
همیشه می ترسیدم
این ترس خیلی خطرناکه
مبادا مبتلا شین دوستان


message 8: by Sanaziii (last edited Dec 04, 2009 12:59PM) (new)

Sanaziii | 49 comments Mahyar wrote: "و من اگر پیش ِ او می روم به خاطر ِ خودم است و برایم مهم نیست که او مرا دوست دارد یا نه، چون من عاشقش هستم"

این اصلا به صلاحت نیست
اینو از من قبول کن
عشقی که یه طرفه هست
...
می دونی آخرش خیلی مبهمه
...
سخته
خیلی سخت
...
دورشو
...
خیلی خطرناکه..


message 9: by Mahyar (new)

Mahyar Mohammadi | 250 comments می دونم، ولی باز هم می رم.... عشق یعنی همین

;)


back to top