Dandelion - قاصدک discussion

34 views
عاشقانه دیگران > چرك نويس_بهمن فرزانه

Comments Showing 1-6 of 6 (6 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by [deleted user] (last edited Nov 21, 2009 07:33AM) (new)

گفته بود:سرم را بر نمي گردانم،و گرنه نمي توانم بروم


سرش را پايين انداخته بود و دور مي شد ومن او را نگاه مي كردم كه چگونه پيش مي رفت.وقتي از نظرم نا پديد شد، سيگاري آتش زدم و در تاريكي نگاهم را پايين انداختم و به ياد ترانه اي افتادم كه او خيلي دوست داشت


بهار بود و تو بودي و عشق بود و اميد

بهار رفت و تو رفتي و هر چه بود گذشت



با اين تفاوت كه حالا اوايل پاييز بود،و من همان طور سرجايم نشسته بودم و خاك هاي سياه زير پايم را نگاه مي كردم و نمي دانستم كه آن شب، آخرين باري است كه او را مي بينم


(setareh).ساینا ستاره (sainaahmadigmailcom) | 687 comments خانه که نیستم
کلید را همان دم در
زیر گلدان همیشگی مان گذاشته ام
رؤیایت اگر آمد
پشت در نمی ماند


ممنون از انتخابت ايمان عزيز


message 3: by Mahyar (new)

Mahyar Mohammadi | 250 comments قشنگ بود


message 4: by [deleted user] (new)

پيشنهاد مي كنم كل كتابو بخونيد
كتاب خاطر انگيزيه


message 5: by Ali (new)

Ali Ashini (CafeChy) (aliashini) | 244 comments Mod
پیشنهاد زیبایی بود و نزدیک به خلقیات من.
سپاس


ارمـغـان مهـاجری  | 226 comments Mod
ممنون ایمان جان ... زیبا بود


back to top