انجمن شعر discussion
      ترجمه شعر
      >
     دو ترجمه از یک شعر
    
  
  
					date newest »
						  
						newest »
				
		 newest »
						  
						newest »
				 ترجمه ی اول به زبان انگلیسی رو بیشتر پسندیدم، آهنگین بود و زیبا. از اونجاییکه ادبیات انگلیسی خوندم شعرهای انگلیسی بیشتر از فارسی توجهم رو جلب کردند، ولی بنظرم می شد شعر گونه تر به فارسی برگردونده شوند
      ترجمه ی اول به زبان انگلیسی رو بیشتر پسندیدم، آهنگین بود و زیبا. از اونجاییکه ادبیات انگلیسی خوندم شعرهای انگلیسی بیشتر از فارسی توجهم رو جلب کردند، ولی بنظرم می شد شعر گونه تر به فارسی برگردونده شوندو زیبایی ابیات و واژگان در خور شعر اصلی آفریده شوند
دوستان شاید پیشنهادات بهتری برای این قسمت ها داشته باشند
از نشانه هایی که جا نهاده اند
که از خواب میپراندم
شاید از رو که من در آغوش دشت های آدم ندیده پنهان بودم
در بر پشت اسب هایی که با صدای شلاق پرواز می کردند
و قدرم را
دروغ ها و گناهانم نشان دهند
        
      سلام مسلم جان . 
ترجمه هات رو خوندم ولی نه خیلی دقیق . حتما هفته ی بعد میام و دقیق تر می خونم . شرمنده کمی سرم شلوغ هستش . ممنون دوست عزیزم بابت این همه فعالیت ارزشمندت
  
  
  ترجمه هات رو خوندم ولی نه خیلی دقیق . حتما هفته ی بعد میام و دقیق تر می خونم . شرمنده کمی سرم شلوغ هستش . ممنون دوست عزیزم بابت این همه فعالیت ارزشمندت



 
و در اخر کار دو ترجمه مختلف از این کار به انگلستانی را
آورده ام
لطفا به تفاوت این دو ترجمه دقت کنید
---------------------------------------
در آلبوم خانوادگی ام،
عکسی از پدر بزرگهایم نیست.
هیچ نمی دانم
از نشانه هایی که جا نهاده اند.
از زندگانی ای که بسر برند
از روح و از چهرهایشان
من اما احساس میکنم
نبض خود خواه خون سرگردان خاندانم را
که از خواب میپراندم
و می کشاندم به گناه نخستینمان
انگار مادر بزرگی سیاه چشم
با سربند و ازاری ابریشمین
در گریز از تاریک ترین شب
با خان غريبهاي ميتازد
شاید سم هایی برای شکار
بر کرانه های دانوب می کوبیدند
و آنها هنوز از کشتار در امان بودند.
چرا که باد تمام آثارشان را زدوده بود.
شاید از رو که من در آغوش دشت های آدم ندیده پنهان بودم
بر پشت اسب هایی که با صدای شلاق پرواز می کردند
و فریادهای آزاد
كه در باد
خيس خورده بودند.
شاید درطول راه دودل شوم
و قدرم را
دروغ ها و گناهانم نشان دهند
ولی هرچه هست من دختر وفادار توام
سرزمین هم خون مادری!
ترجمه به انگلیسی: کوین آیرلند
--------------------------------------
No portraits of my grandfathers are kept
fixed in a family picture-book.
I know nothing of the testaments they left,
The lives they led, their souls, their looks.
But I sense the wandering, self-willed beat
of the ancient blood of all my kin.
Its raging rouses me from sleep,
it draws me to our first-found sin.
Perhaps some grandmother — dark-eyed,
with silken pantaloons and turban —
escaped at darkest night to ride
with an alien, fair-featured Khan.
Perhaps across the Danubian Plain
hooves came drumming on the chase.
Yet they were saved from being slain
for the wind smoothed our their every trace.
Perhaps because of this I'm gripped
by lands unseized by human eyes,
by horses that fly at the crack of the whip,
the wind-splashed, free-affirming cry.
Perhaps along my way I'll falter
and lies and sin may show my worth.
But I am, indeed, your faithful daughter,
by bond of blood, my mother earth.
Tranlated by Kevin Ireland
----------------------------------------------------
There are no portraits of ancestors,
nor any family book in my clan
and I'm unaware of their legacies,
their faces, souls, lives.
But I sense the pulsing inside
of ancient, rebellious wanderer's blood.
It stirs me angrily from my sleep
and leads me back to original sin.
Perhaps a dark-eyed grandmother
in silken shalwars and turban,
has run away in the depths of the night
with a foreign light-haired khan.
Perhaps in Danubian plains
they heard the horses clatter
and the wind that erased their traces
saved them both from the dagger.
Perhaps that's the reason I love
plains too vast for the eye,
horses under a cracking whip,
free voices poured into the wind.
Perhaps I am sinful and cunning,
perhaps halfway I'll break —
But I am your faithful daughter,
Motherland with same blood as mine.
Tranlated by Brenda Waker & Belin Tonchev