انجمن شعر discussion

438 views
شعر و شاعر > ریشه در خاک | فریدون مشیری

Comments Showing 1-14 of 14 (14 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Mahyar (last edited Jun 20, 2010 11:48PM) (new)

Mahyar Mohammadi | 379 comments تو از این دشت خشک تشنه روزی کوچ خواهی کرد
و اشک من ترا بدرود خواهد گفت.
نگاهت تلخ و افسرده است.
دلت را خارخار نا امیدی سخت آزرده است.
غم این نابسامانی همه توش و توانت را زتن برده است.

تو با خون و عرق این جنگل پژمرده را رنگ و رمق دادی.
تو با دست تهی با آن همه طوفان بنیان‌کن در افتادی.
تو را کوچیدن از این خاک، دل بر کندن از جان است.
تو را با برگ‌برگ این چمن پیوند پنهان است.
تو را این ابر ظلمت گستر بی‌رحم بی باران
تو را این خشکسالی های پی در پی
تو را از نیمه ره بر گشتن یاران
تو را تزویر غمخواران ز پا افکند
تو را هنگامه شوم شغالان
بانگ بی تعطیل زاغان
در ستوه آورد.
تو با پیشانی پاک نجیب خویش
که از آن سوی گندمزار
طلوع با شکوهش خوشتر از صد تاج خورشید است
تو با آن گونه‌های سوخته از آفتاب دشت
تو با آن چهره افروخته از آتش غیرت
که در چشمان من والاتر از صد جام جمشید است
تو با چشمان غمباری
که روزی چشمه جوشان شادی بود
و اینک حسرت و افسوس بر آن سایه افکنده‌ست
خواهی رفت.
و اشک من ترا بدرورد خواهد گفت

من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می‌مانم
من از اینجا چه می‌خواهم، نمی‌دانم
امید روشنائی گر چه در این تیره‌گی‌ها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می‌رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر می‌افشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید
سرود فتح می‌خوانم
و می‌دانم
تو روزی باز خواهی گشت

«فریدون مشیری، ریشه در خاک»


فقط امیدوارم کسی قبل از من این شعر رو این جا قرار نداده بوده باشه. اگر هم دوست دارید فایل تصویری این شعر رو از اینترنت بگیرید، از این جا می تونید

http://mahdijafari.com/films/Rishe-da...


message 2: by Ashkan (new)

Ashkan Ansari | 395 comments عالی بود ممنون


message 3: by Mahyar (new)

Mahyar Mohammadi | 379 comments حدس می زدم خوش ات بیاد. می خواستم بگم مخصوص ِ تو گذاشتم! :دی


message 4: by Ashkan (new)

Ashkan Ansari | 395 comments اشکم را درآورد و درآوردی!؟ روانش شاد!‏

در شعری بی اساس به دوستی ارجمند نوشتم: ‏

به لبخند آن چوپان تهی دست
می فروشم گلدن گیت را در بست

به این بیت بی بنیاد ایمان دارم و همان کردم!؟


message 5: by Mahyar (last edited Jun 22, 2010 06:11AM) (new)

Mahyar Mohammadi | 379 comments درست نوشتی. بنیاد بر باد گذاشتی، و چه خوش گذاشتی (فونداسیون ِ شما به تأیید ِ مهندس ِ عمران رسید! :دی)؛

;)


message 6: by Ashkan (new)

Ashkan Ansari | 395 comments این تایید شعف حاصل کرد مهندس


message 7: by Mahyar (new)

Mahyar Mohammadi | 379 comments فالحمدُ لله ِ الذّی جعلَنا کلاماً مُشعِفاً


message 8: by Ashkan (new)

Ashkan Ansari | 395 comments سپاسگزارم ولی
اعتقد ان نتکلم بالغه الفارسیه!؟لذلک نتکلم بالغتنا
:D


message 9: by Nazanin1987 (new)

Nazanin1987 | 176 comments ممنون مهیار خان
یادی از خاطرم کردم
با این شعر
.
.


message 10: by Mahyar (new)

Mahyar Mohammadi | 379 comments ولکن انا اعتقدُ هذه اللغة العربیّة
, so let's speak in our mother tongue! :D


message 11: by Mahyar (new)

Mahyar Mohammadi | 379 comments قابلی یُخدی نازنین! :دی


message 12: by Ashkan (new)

Ashkan Ansari | 395 comments چخ ممنون قارداش
;-)


message 13: by Alireza (new)

Alireza (bihamegan) | 5 comments در زیبای و لطافت این شعر هیچ شکی نیست اما وقتی با صدای خود شاعر می شنویم دیگر مستی وار عاشقش می شویم....بارها این را خوانده ام و شنیده ام و دیده ام...اما هر بار بیشتر عاشقش شده ام....روان پاک مشیری بزرگ شاد و قرین رحمت خداوند..


message 14: by Vahideh (new)

Vahideh Mortazavi | 1 comments بسیار زیبا


back to top