داستان كوتاه discussion

1795 views
گفتگو و بحث > هر چه مي خواهد دل تنگت بگو

Comments Showing 1-50 of 2,233 (2233 new)    post a comment »
« previous 1 3 4 5 6 7 8 9 44 45

message 1: by [deleted user] (new)

بگو :شكفتن
تا شب را
شكيبا باشيم


message 2: by [deleted user] (new)

نسيم گواه است
باد بر عمر شمع
با شتاب وزيده ست ..


message 3: by Mehdi (new)

Mehdi | 1794 comments Mod
خبر
روزنامه مجاله
تلویزون
نامه
ای میل
ریمل
سایه
رِژ گونه
.
.
.
.
و نازنینی که گم شد
وسط اطریش
نازنینی که حالا
که حالا حالا ها
حسرت نداشتنش
نبودش
ناز کردنش
دارد آتشم می زند


message 4: by [deleted user] (new)

زير چادر سياه شب
يخ زده گونه زمستان
درد دل با تيرك چراغ
آخرين برفهاي آرام ..
.
.
زمستان 86


message 5: by Mahsa (new)

Mahsa | 18 comments سليمان باش و دستور بده. به خشمت بگو : برو اونطرف وايسا. برو و بر سر تكبرم خالي شو. به قهرت بگو: شما بفرماييد و بين من و جناب دروغ قهر برقرار كنيد. به ديو درونت قاطعانه بگو: نـــــــــه ، من غلام ِ تو نيستم. تو غلام مني. مانند سليمان مُـلك وجودت را فرمانروايي كن


message 6: by Mahsa (new)

Mahsa | 18 comments هر گاه با ديگران بودم خود را تنها مي ديدم. تنها با خودم، تنها نبودم اما، اما اکنون نمي دانم اين "خودم" کيست؟ کدام است؟

هر گاه تنها مي شوم گروهي خود را در من مي آويزند که منم و من با وحشت و پريشاني و بيگانگي در چهره هر يک خيره مي شوم و خود را نمي شناسم! نمي دانم کدامم؟

مي بيني که چه پريشاني ها در بکاربردن اين اين ضمير اول شخص دارم، متکلم! نمي دانم بگويم از اينها من کدامم يا از اينها من کدام است؟ پس آنکه ترديد مي کند و در ميان اين "من" ها سراسيمه مي گردد و مي جويد کيست؟ من همان نيستم؟ اگر آري پس آنکه اين من را نيز هم اکنون نشانم مي دهد کيست؟

اوه که خسته شدم! بايد رها کنم. رها ميکنم اما چگونه مي توانم تحمل کنم؟

تا کنون همه رنج تحمل ديگران را داشتم و اکنون تحمل خودم رنج آورتر شده است.

مي بيني که چگونه از تنهايي نيز محروم شدم؟!



message 7: by Farzan (new)

Farzan (persianguy1983) | 1378 comments سکوت را نمی شکنم
سکوت بخشی از وجودم شده
با سکوت حرف می زنم
با سکوت زندگی می کنم
با سکوت زندگی می دهم



message 8: by Farzan (new)

Farzan (persianguy1983) | 1378 comments دانستنم عین ندانستن است
داشتنم عین نداشتن است
باورم عین بی باوری است
یاورم عین بی یاوری است


message 9: by ArEzO.... (new)

ArEzO.... Es | 1249 comments خودم كوتاه
شعرهايم كوتاه
و كوتاهتر از همه
لحظه هاي با هم بودنمان


message 10: by ArEzO.... (new)

ArEzO.... Es | 1249 comments پنجره را باز مي كنم
شمعي روشن مي كنم
با دسته گلي كوهي
گلداني مي آرايم
و در حاشيه بالشم
زلال ترين شعرم را مي پراكنم
دير وقت است
مي دانم
روياها مهمانم خواهند شد ...


message 11: by [deleted user] (new)

پروانه سوخت
شمع فرو مرد
شب گذشت
اي واي بر من
كه قصه دل
نا تمام ماند


message 12: by ArEzO.... (new)

ArEzO.... Es | 1249 comments اين نسيم كه به چشم نمي آيد
پرنده اي دور را مي برد
و دانه هاي بي وزن را
كه فردا حاشيه جنگل
از آن مي رويد

آه!
سير زندگي
چه شتابان به سوي فرودست!


message 13: by Elnaz (new)

Elnaz | 326 comments براي بنده هايت دري به بخششت باز كرده اي و اسمش را گذاشته اي توبه.
براي اينكه بنده ها در را گم نكنند،كلمات راهنما گذاشته اي


message 14: by Farzan (new)

Farzan (persianguy1983) | 1378 comments گاه گم شدنم را فراموش می کنم
گاه از بین گمشدگان نام خودم را میابم



message 15: by ArEzO.... (new)

ArEzO.... Es | 1249 comments يك جهان دل بايدش
آنكس كه دلدارش تويي
تا بهر جعد دلاويزت
بياويزد دلي ...


message 16: by Farzan (new)

Farzan (persianguy1983) | 1378 comments تنگ شدن دل ما ناشی از دلتنگی دل ما نیست


message 17: by ArEzO.... (new)

ArEzO.... Es | 1249 comments شب
تو دلم را مي گيري؟
يا دلم
شب را تيره مي سازد؟



message 18: by S.Parisan (last edited Sep 09, 2008 06:41PM) (new)

S.Parisan

...
....!!!

آن صميمي دور پس كجاست؟


message 19: by Farzan (new)

Farzan (persianguy1983) | 1378 comments می خوام درد دل کنم دوست دارین بشنوین ؟
تازه یه سالی است که زندگیمون شده زندگی نه بستری که فقط زنده هستیم نه اینکه زندگی می کنیم
سه شنبه همین هفته یکی از کسایی که خیلی دوست داشتم خدا ازم گرفت . دوباره خدا گلچین کرد . درست شنیدین خدا عمو مهدی را ازم گرفت اونم نه اینجا توی یه کشور غریب . یه جای دور تو شاخ آفریقا
کاشکی می تونستم مرحمی باشم بر دردهای پدرم و عموی بزرگم اما هیچی نیستم جز یک شاهد گریان
دلم گرفته


message 20: by Mehdi (new)

Mehdi | 1794 comments Mod
فرزان جان از صميم قلب تسليت عرض مي كنم.
اميدوارم غم آخرتون باشه و هرچي كه خاك اون مرحوم هست عمر شما باشه.
ته زندگي هم هميني هست كه ديدي.
پس چه خوش كه نامي از انسان باقي بماند نيكو و گفتني و توشه اي انسان بر گيرد سنگين و بردني.
باز هم تسليت مي گم .
من را هم توي غمت شريك بدون.


message 21: by ArEzO.... (new)

ArEzO.... Es | 1249 comments گلهاي زيباتر
هميشه زودتر چيده ميشوند..
روحش قرين شادي


message 22: by Elnaz (new)

Elnaz | 326 comments من هم تسليت مي گم
اميدوارم غم اخرتون باشه


message 23: by Farzan (new)

Farzan (persianguy1983) | 1378 comments ممنون مهدی جان و آرزو خانوم و الناز خانوم نوشته هاتون برام خیلی عزیزه...


message 24: by ArEzO.... (new)

ArEzO.... Es | 1249 comments مي شنيدم ديشب از باران
با تيرك خاموش برق مي گفت:
عشق قلبي ست درون دل بيدار زمان
به شبي دلتنگ در باران...
.
.
سلام پاييزكم خوش ميايي..


message 25: by MahtaBi KhaNooM (new)

MahtaBi KhaNooM | 1782 comments فرزان عزیز منم به نوبه خودم تسلیت میگم و امید وارم سایه ی غم و اندوه از زندگیت بدور باشه.

صبور باش




message 26: by Farzan (new)

Farzan (persianguy1983) | 1378 comments از همه ی دوستان تشکر می کنم و بازم میگک نوشته های شما برام خیلی عزیزه و تسلای خاطرم میشه


message 27: by Bernadet (new)

Bernadet | 93 comments می شه تو این بخش شعری رو بنویسم که از من نیست اما انقدر فهمیدمش که متعلق به من شده؟؟؟
این نوشته هایی که اینجاست رو کسی هم می خونه؟؟؟


message 28: by Bernadet (new)

Bernadet | 93 comments به سان خودت دوستت خواهم داشت
اما، آنگونه که نه از آینده انتظار باشد و
نه به گذشته افتخار
نه سنگ بر سینه نشان از مُهر
نه دل پر کینه ، اشاره به قهر
به سان خودم دوستم داشته باش
که نه حال فراموش شود
نه وصل بی آغوش
آن گاه، اگر بودم باش و اگر بودی هستم
ورنه به دل دوست بدار و به زبان خاموش


message 29: by Mehdi (last edited Sep 12, 2008 05:55AM) (new)

Mehdi | 1794 comments Mod
قطعا اين نوشته ها را دوستان مي خوانند.
اگر بخوانيد و واكنش ها را ببينيد مطمئن خواهيد شد كه حتما نوشته ها خوانده مي شود.
در ضمن شعر زيبايي بود.
ممنون.


message 30: by Farzan (new)

Farzan (persianguy1983) | 1378 comments شعر قشنگی بود


message 31: by Bernadet (last edited Sep 13, 2008 02:06AM) (new)

Bernadet | 93 comments ممنون خوب من عضو جدید این بخش هستم و زیاد آشنا نیستم جو اینجا طوریه که آدم نمی تونه رهاش بکنه اگه بتونم کنار بذارمش و برم سراغ درسام تا بتونم دانشگاه قبول شم
اما هر چی بیشتر پیش میریم یه بخش جدیدی رو می بینیم که دوست داریم توش شرکت کنیم


message 32: by [deleted user] (new)

هرترانه
آرامش عشقي ست
هرستاره
آرامش زمان
هر آه
آرامش فريادي
تو آرامش چيستي ؟


message 33: by Bernadet (new)

Bernadet | 93 comments از پس ذهن لحظه ها که برآمدی
پذیرای احساسم نبودی اگر
یعنی تمام
یعنی تو می روی و من
برای ثبت خاطراتم، قدم هایت را شماره می شوم
در امتداد زمان
آن گاه،اگر خواستی برگرد
به پشت سرت نگاه کن
تا بدانی ، آنچه از من بر تو گذشت
عادت نبود ، عبادت بود


message 34: by Farzan (new)

Farzan (persianguy1983) | 1378 comments درس بخون این سایت این دوستان نمیشه گفت همیشه اما تا حدودی خواهند بود . دانشگاه قبول بشی دوستان هم در گروه خوشحال میشن


message 35: by dahdash (new)

dahdash گره افتاده در کارم
به خودکرده گرفتارم
به جز در خود فرو رفتن،
چه راهی پیش رو دارم؟


message 36: by ArEzO.... (new)

ArEzO.... Es | 1249 comments خاكِ سحرآميزي‌ست!
انسان مي‌كارند
قابِ عكس
مي‌رويد"



message 37: by Bernadet (new)

Bernadet | 93 comments ممنون از همه مرسی از توجهتون


message 38: by Bernadet (new)

Bernadet | 93 comments به شب گریه های کودکانه ام که بزرگ شده ام
آنقدر که دلم یک آب نبات می خواهد
با طعم لب هایت
و بادکنکی پر از نفس هایت


message 39: by dahdash (new)

dahdash حمید عزیز، راستش من هیج وقت از گوش دادنش سیر نمی شم.
شعرهای اردلان سرافراز زمزمه شب و روزم شده.
برای اونایی که نشنیدن:
http://www.umahal.com/song/11661.htm


message 40: by [deleted user] (new)

شرط دل دادن دل گرفتن است .. وگرنه یکی بی دل می ماند و یکی دو دل


message 41: by Bernadet (new)

Bernadet | 93 comments بر گردن عشق ساده ام
که انگشترش نخی ست
گلوبند زمردین شعر مرا
باور نمی کند کسی
لعنت به شعر و من


message 42: by Azadeh (new)

Azadeh | 15 comments از چه دلتنگ شدی ؟دلخوشی ها کم نیست...


message 43: by ArEzO.... (new)

ArEzO.... Es | 1249 comments به هنگام وداع
بگذار كه با آب دوست باشم
هم چون ماه


message 44: by MahtaBi KhaNooM (new)

MahtaBi KhaNooM | 1782 comments کاش میدانستی..تمام وجودم شده

درد


درد


درد

دلم از تمام این درد ها زده

یا بگیرشان...یا مرا بگیر!


message 45: by [deleted user] (new)

ضربان قلب من با تو8888
دور از تو ////
بدون تو __________________



message 46: by Elham (new)

Elham amirian | 22 comments آقا فرزان تسلیت منم بپذیرید


message 47: by Elham (new)

Elham amirian | 22 comments باور نمي كني از صبح تا حالا دارم يه بند جون مي كنم.
خيلي هم خسته ام،
وقت خيلي كم است و چيزهاي زيادي است كه بايد به آنها برسم.
خيلي هم خسته ام.
از صبح اينجا دراز كشيدم كه علفها رو سرجاشون نگه دارم
سيبها را چشيدم ببينم شيرين هستن يا نه؟
انگشتهاي پاهاي هزاپاها را شمردم.
به گنجشكها تذكر دادم كه خيلي جيك جيك نكنند.
پروانه ها را از روي گوجه فرنگيها پراندم.
مواظبم يه بار خداي نكرده، سيلي، طوفاني نياد.
مديريت كارهاي مورچه ها را هم به عهده داشتم.
به هرس گياهان هرزه فكر مي كردم.
مواظبم خورشيد بي موقع غروب نكنه.
ماهيها رو صدا كردم توي جويهايي كه من درست كردم شنا كنن.
همه اينها به كنار، دوازده هزار و چهل يكبار نفس كشيدم.
و خيلي خسته شدم


شل سیلور استاین


message 48: by ArEzO.... (new)

ArEzO.... Es | 1249 comments تو زندگيت هرگز اخم نكن
چون ممكنه يه نفر
به لبخند تو زنده باشه ....


message 49: by ArEzO.... (new)

ArEzO.... Es | 1249 comments امروز صبح خيابانها را ديديد
دلم خواست
كودكي بودم هفت ساله
كه به شوق مدرسه جستان و خيزان راه مي رفت


message 50: by Farzan (new)

Farzan (persianguy1983) | 1378 comments ممنون الهام خانوم میشه شما رو ال صدا بزنم دوستی دارم که اونو ال صدا می زنم


« previous 1 3 4 5 6 7 8 9 44 45
back to top