داستان كوتاه discussion

21 views
گفتگو و بحث > لطفا چخوف نخوانید.....یا نوشته ای که این روزها خیلی ها آنرا طولانی میبینند .....

Comments Showing 1-1 of 1 (1 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Alireza (last edited Jul 10, 2012 03:51PM) (new)

Alireza mirfakhraee | 7 comments پرده ی اول ...

نیو روی صندلی مینشیند ..سیم ها به بدنش وصل میشوند و چند لحظه بعد چشمانش را باز میکند ... "من کونگ فو بلدم " ایده ی یاد گیری آنی و لحظه ی مدت های مدیدی است که ذهن راحت طلب بشر را به خود مشغول کرده .....از ماتریکس و نئو که در یک لحظه میتوانست همه چیز را یاد بگیرد بگیرید تا دومینیک ماته و جوانی بدون جوانی فورد کاپولا که با یک نگاه میتوانست کتابها را بخواند و بفهمد ؛و شاید در انتها این ها همه و همه به این تفکر بر میگردند که : از این ساده تر هم میتوان انجامش داد ؟

همین سوال شاید باعث و بانی هزاران اختراعی است که امروزه از آن استفاده میکنیم.... باعث و بانی اختراعی که باعث شد تا یکی دیگر از آرزوهای دیرینه ی بشر نیز به واقعیت بپیوندد ....اختراعی که همه چیز را از این هم آسانتر کرد ....

پرده ی دوم ... صحنه ی اول

۱ هفته پیش داشتم از جلوی یکی از دستفروش ها رد میشدم که چشمم به ابلوموف افتاد .....شاهکار ایوان گنچاروف روی کاغذ پنج گرمی سوئیسی ....و من بی درنگ آنرا خریدم تا این کتاب چند صد صفحه ای را در اولین فرصت بخوانم ....از قضا مثل اینکه کتاب را در کافه رستوران جا گذاشته بودم و یکی از مشتری ها هم آنرا دیده بود ....چند روز بعد پیشم آمد و گفت اون کتابی که پشت پیشخون بود مال تو بود ؟ گفتم کدوم ؟گفت : ابلوموف رو میگم ....گفتم :آها ... آره ....گفت : بیا اینم فیلمش .......

پرده ی دوم ....صحنه ی دوم

فیلمش : به همین سادگی میشود کتابی ششصد صفحه ای را در ۲ ساعت دید .....به همین سادگی کتاب ۱۳۰۰ صفحه ای بر باد رفته در 3ساعت دیده میشود ....و به همین سادگی خواندن میشود دیدن .....اما آیا واقعا کسی میتواند بهتر از خود شما فیلمی بسازد ؟ کسی به ذائقه تان از خودتان آشناتر است ؟ در خواندن مختارید که هر کسی را هر طور که میخواهید متصور شوید ...برا همین هم هست که کتابخوان ها میدانند "کتابش از فیلمش بهتر است "...فکرش را بکنید حتی پیتر جکسون با همه ی عظمتش نتوانست خدشه ای بر این نقل قول وارد کند ..... خدا نیاورد روزی را که ۱۹۸۴ فیلم بشود ....یا از عشق و شیاطین دیگر سه بعدی ساخته شود ......آخر مگر میشود دلتنگی های اورسلا در صد سال تنهایی را به تصویر کشید ....مگر میشود درون آشفته ی وینسنت در ۱۹۸۴ را نشان داد و مگر میشود براتیگان را بر صفحه جادویی تفسیر کرد ؟ خدا را شکر که هالیوودی ها رمان نمیخوانند ....که حوصله شان نمیکشد برادران کارامازوف بخوانند ....و اگر هم زمانی فکر چنین کاری به سر کسی زد ؛ خدا را شکر که تهیه کننده هایشان آنرا ایده ای غیر جذاب میبینند ......به راستی فایده ی این همه راحت طلبی چیست ؟ زندگی ساده تر یا زندگی شیرینتر ؟ هدفتان کدام یک است ؟ اگر دنبال زندگی شیرین تری میگردید پیاده و قدم زنان راه بروید ...بر روی چمن های خیس بدوید و شب وقتی میخواهید بخوابید دو صفحه بالزاک بخوانید تا رویاهایتان شیرینتر شود .....فایده ی این زندگی آسانتر چیست وقتی از اصل زندگی دور افتاده باشید ؟ باور کنید دیدن هیچ فیلمی برای من با لذت خواندن صد سال تنهایی برابری نمیکند ......و شاید حق با چاپلین است ....که داریم در زیر چرخ دنده های این زندگی مدرن ....بی آنکه خبر داشته باشیم له میشویم ....خدا نیاورد روزی را که دانگشاه ها آمپولی شود و هر کسی با زدن آمپولی یا چسباندن سیمی به خودش هر آنچه میخواهد را بیاموزد .....این سندرم تنبلی ابلوموف به گمانم این روزها مصری شده .....همانی که باعث میشود در رختخواب لمیده و با خمودگی و تن آسایی روزگار بگذرانیم ......که میداند؟ شاید مرضش به من هم رسیده ......اما در پایان به گمانم باید با این حقیقت تلخ روبرو شد که حق انتخاب چندانی نداریم ....هالیوودی ها با این زندگی چرخ دنده ای سازگارترند .....



پی نوشت : بعضی دیگر شورش را در آورده اند ....میکرو بلاگ ....میکرو شعر .....و همین روز هاست که میکرو غذا هم بیاید .....اینجاست که باید تصمیم بگیرید میخواهید از غذا لذت ببرید یا صرفا میخواهید انرژی بدنتان تامین شود ؟


back to top