Sepideh

Add friend
Sign in to Goodreads to learn more about Sepideh.


(شياطين (جن زدگان
Rate this book
Clear rating

 
فرزندان هراکلس
Sepideh is currently reading
bookshelves: currently-reading
Rate this book
Clear rating

 
رنج‌های ورتر جوان
Rate this book
Clear rating

 
See all 7 books that Sepideh is reading…
Loading...
هوشنگ ابتهاج
“نمی دانم چه می خواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته ست
در تنگ قفس باز است و افسوس
که بال مرغ آوازم شکسته ست
نمی دانم چه می خواهم بگویم
...غمی در استخوانم می گدازد
خیال ناشناسی آشنا رنگ
گهی می سوزدم گه می نوازد
گهی در خاطرم می جوشد این وهم
ز رنگ آمیزی غمهای انبوه
که در رگهام جای خون روان است
سیه داروی زهرآگین اندوه
فغانی گرم وخون آلود و پردرد
فرو می پیچیدم در سینه تنگ
چو فریاد یکی دیوانه گنگ
که می کوبد سر شوریده بر سنگ
سرشکی تلخ و شور از چشمه دل
نهان در سینه می جوشد شب و روز
چنان مار گرفتاری که ریزد
شرنگ خشمش از نیش جگر سوز
پریشان سایه ای آشفته آهنگ
ز مغزم می تراود گیج و گمراه
چو روح خوابگردی مات و مدهوش
که بی سامان به ره افتد شبانگاه
درون سینه ام دردی ست خونبار
که همچون گریه می گیرد گلویم
غمی ‌آشفته دردی گریه آلود
نمی دانم چه می خواهم بگویم”
هوشنگ ابتهاج

احمد شاملو
“دهانت را مي بويند...
مبادا كه گفته باشي "دوستت مي دارم"

دلت را مي بويند...

روزگار غريبي ست، نازنين
و عشق را
كنار تيرك راه بند
تازيانه مي زنند.

عشق را در پستوي خانه نهان بايد كرد...

در اين بن بست كج و پيچ سرما
آتش را
به سوخت بار سرود و شعر
فروزان مي دارند.

به انديشيدن خطر مكن...

روزگار غريبي ست، نازنين
آن كه بر در مي كوبد شباهنگام
به كشتن چراغ آمده است.

نور را در پستوي خانه نهان بايد كرد...

آنك قصابانند
بر گذرگاه ها مستقر
با كنده و ساتوري خون آلود

روزگار غريبي ست، نازنين
و تبسم را بر لب ها جراحي مي كنند
و ترانه را بر دهان.

شوق را در پستوي خانه نهان بايد كرد...

كباب قناري
بر آتش سوسن و ياس

روزگار غريبي ست، نازنين
ابليسِ پيروزمست
سورِ عزاي ما را بر سفره نشسته است.

خدا را در پستوي خانه نهان بايد كرد...”
احمد شاملو

year in books
Milad J...
367 books | 90 friends

Mahfam
118 books | 5 friends

AnnA Ra...
82 books | 4 friends

Tayebeh
99 books | 6 friends




Polls voted on by Sepideh

Lists liked by Sepideh