Status Updates From Polzunkov

اول اینکه بیچارگان، همزاد و بانوی میزبان رو بیشتر از آقای پروخارچین و پولزونکوف دوست دارم. مخصوصا بیچارگان. قلب ضعیف که هیچی اصلا. جزء دسته‌بندی نیست.


دوم اینکه برای آثار داستایوفسکی هیچ ترجمه‌‌ای مثل ترجمه‌های حبیبی به جونم نمی‌چسبه. بد عادتم کردن. آخه "لاس زدن" از کی تا حالا جزء واژه‌های روسیِ قرن نوزدهم بوده، آقای رضایی؟ -_-

قصة هزلية واقعية جنونية
تصطدم بلحظات ضعف و فرط ثقة و هبل الإنسان
هي بالطبع قصة غريبة مادامت من دوستويفسكي
مبهرة رغم صغرها
ملهمة رغم سهولتها
هادئة رغم صياحها الشديد
مأساة إنسانية حقيقية ببراءة طفولية
و همج وحشي يذوب داخل كلاحة سواد بطابع كلاسيكي بارع
رمزية الضياع في أبهى صورها تتجلى في ميخائيلوفيتش المهرج ببرود ثم ما لبث أن تجلى ضياعه في الحديث إلى جدته أنه حقا ..
ضاع للأبد
و مالبث أن صار مهرجان بارع

En un momento no sabia ni de que se trataba la historia, pero todos lloraron