Status Updates From تشریفات

خانم روحی هر دفعه من رو با این قصه‌هاش متعجب می‌کنه :) این جزییات، این کشش، این نوع قصه‌گویی قطعاً نمی‌تونه کار هر کسی باشه.

نهایت لذت رو میشد از این قلم و داستان برد...ومن نهایت لذت رو بردم.

دلم تنگ شده بود واسش
خیلی وقت بود به دوستام میگفتم باید تشریفات رو دوباره بخونم
دیگه خوندن مینا و ریویوش تیر خلاص بود واسم
دلم نمیاد تند بخونمش
بیشتر میخوام آروم بخونمش و لذت ببرم از قلم زیبای سروناز
از سوفی و بامداد
از تیربد یزدان

سوفی...🥲🥲

حس و حال جالبی داره...

گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی/ چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی
شیرینتر از آنی به شکرخنده که گویم /ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی

-ولی دله دیگه... مثل چشم ! اون سُر میخوره تو چشمهات ... اون یکی هم سُر خورده افتاده جلو پات...
یا میتونی برش داری... فوتش کنی... نگهش داری ...

این کاربر روزگاری از خوندن کتاب‌های ایرانی عامه‌پسند فراری بود ولی الان حس می‌کنه داره کتاب واقعا دوست داشتنی قشنگی می‌خونه.
چقدر عجیب تغییر می‌کنه زندگی آدم!