Afkham > Recent Status Updates

Showing 1-30 of 143
Afkham
Afkham is on page 56 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
فریدون چو شد بر جهان کامگار / ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم کیان تاج و تخت مهی / بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته سر مهرماه / به سر برنهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی / گرفتند هر کس ره ایزدی
دل از داوری ها بپرداختند / به آیین یکی جشن نو ساختند
(جشن مهرگان از روز تاجگذاری فریدون برگرفته شده.)
ورا بد جهان سالیان پانصد / نیفکند یک روز بنیاد بد
Jan 01, 2021 11:21AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 53 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
از ديوار كاخ بالا رفت. وقتى "شهرناز را پر از جادويي با فريدون به راز" ديد "به مغز اندرش آتش رشك خاست" و به قصد خون آن پريچهرگان از بام فرود آمد اما فريدون مثل باد بالاى سرش رسيد و بازگرزگاوسر سر ضحاك را شكست. در آن زمان سروشى بيامد که ضحاك را نكشد چراكه هنوز زمانش نرسيده و به جايش او را در دماوندكوه به بندش کشد. فریدون ضحاک را درغاری تنگ در دماوند با مسمارهاى گران به كوه زنجيرش كرد.
Dec 27, 2020 02:53AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 52 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
كندرو وزير ضحاك كه فريدون را بر تخت و شهرناز و ارنواز را دو طرفش ديد بدون اينكه خم به ابرو بياورد، جشنى برپا كرد تا سرشان را گرم كند و خود دوان سوى ضحاك رفت و شرح ماجرا داد. ضحاك رگ غيرتش باد كرد! و با سپاهى گران متشكل از ديوان رفت تا تاج و تخت و همسرانش را پس بگيرد. وقتى به شهر رسيد همه مردم حتى موبدان آتشكده طرف فريدون را گرفتند و جنگى بين دو سپاه درگرفت. ضحاك كه ديد جنگ به نفعش پيش نميرود زره سراسر آهنى پوشيد
Dec 27, 2020 02:50AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 51 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
پس از رد شدن از اروند به سمت بيت المقدس روى نهادند و به كاخ ضحاك (گنگ دژهوختش) رسيدند. فريدون همه نگهبانان را كنار زده و طلسم هاى ضحاك را باطل كرده و ديوان را به خاك انداخت و به تخت شاهى نشست و دستور داد شهرناز و ارنواز را سر شسته و روانشان از آلودگى پاك نموده و پيشش بياوردند. دختران جم از فريدون استقبال كردند كه آن ها را از ستم اژدها رهانيده و چون هدف فريدون را
که نابودى صحاك بود شنيدند رازهاى ضحاك را به او گفتند.
Dec 27, 2020 02:48AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 50 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
دل از بند ضحاك بيرون كند
انجمنى گرد او آمدند و به دنبال فريدون رفتند
فريدون چون كاوه و پوست بر نيزه اش را ديد خوشحال شد و پوست را با نگين و زر و ديباى روم بياراست و آن را درفش كاويانى ناميد. از آن پس هر كسى به فريدون پيوست گوهرى بر درفش افزود و فريدون كه روزگار ضحاك را وارونه ديد سفارش گرزى به شكل سر برمايه به آهنگران داد سپس سراغ مادرش رفت و درخواست دعاى خير كرد.
دو برادر بزرگتر او كيانوش و پرمايه نيزهمراهش شدند
Dec 27, 2020 02:04AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 49 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
شماريت با من ببايد گرفت
بدان تا جهان ماند اندر شگفت
مگر كز شمار تو آيد پديد
كه نوبت ز گيتى به من چون رسيد
كه مارانت را مغز فرزند من
همى داد بايد ز هر انجمن
ضحاك از شنيدن سخنان او در شگفت ماند و دستور داد پسرش را به او برگردانند پس به او گفت به لشگرش بپيوندد اما كاوه قبول نكرد و با پسرش مجلس شاه را ترك كرد و به بازار رفت و چرم آهنگرى را به نيزه كرد و فرياد زد
كه اى نامداران يزدان پرست
كسى كاو هواى فريدون كند
Dec 27, 2020 02:02AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 48 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
فريدون پر از كين شد و خواست دست به شمشير برد اما مادر نگذاشت كه تو جوانى و سرت پر از باد است ولى حريف سپاه ضخاك نخواهى شد.
ضحاك كه هنوز بيم فريدون را داشت لشكرى بزرگ از آدميان و ديو بياراست و مردم از ترسشان به او پيوستند در اين ميان فرياد دادخواهى كاوه به هوا رفت. ضحاك خشمگين پرسيد كه از كه ستم ديده اى؟ و كاوه پاسخ داد:
كه گر هفت كشور به شاهى تراست
چرا رنج و سختى همه بهر ماست؟
Dec 27, 2020 01:59AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 47 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
به نگهبان برمايه سپرد تا از گاو بپروردش. ضحاك هنوز همه جا به دنبال فريدون بود و فرانك احساس خطر كرد پس او را از مرغزار به بالاى كوه البرز برد و به موبدى سپرد و خود به هندوستان رفت. پس از آن ضحاك از مرغزار خبردار شد و در پى فريدون به آنجا رفت و وقتى او را نيافت آنجا را به آتش كشيد و برمايه را كشت.وقتى فريدون ١٦ ساله شد از مادر درباره تبارش پرسيد و فرانك گفتش كه از تبار طهمورث است. سپس ماجراى پدرش و گاو را گفت.
Dec 27, 2020 01:57AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 46 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
پس از مدتى فريدون با فر شاهنشهى و كردارى چون تابنده خورشيد به دنيا آمد. در همان زمان گاو عجيبى كه بدنش چون پر طاووس هزاررنگ بود و نامش برمايه و برترين گاوها بود توجه ستاره شناسان و موبدان و همه را به خود جلب كرده بود. آبتين پدر فريدون كه گويى از جانش سير شده بودبا روزبانان ضحاك گلاويز شد پس مغز او را خوراك ماران كردند. فرانك مادر فريدون كه از دست رفتن جفت و به واقعيت پيوستن پيشگويى را ديد، فرزندش را به مرغزار برد و
Dec 27, 2020 01:56AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 45 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
و شاهوار بود و گرزو گاوسر داشت به جنگش آمده و دربندش كرده و تا دماوندكوه كشاندندش.
موبدى خردمند و زيرك راز خوابش را چنين گشود كه شخصى به نام فريدون كه هنوز از مادر زاده نشده، گرز گاوسر را بر سرت ميكوبد و در بندت ميكند. وقتى ضحاك دليل اين دشمنى را پرسيد موبد جواب داد چون تو مغز پدرش را به مارهايت ميدهى و گاوى را كه دايه اوست ميكشى.
ضحاك برآشفت و از آن پس آرام و قرار نداشت
Dec 27, 2020 01:55AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 44 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
ضحاك با كشتن پدر شاه دشت سواران نيزه گذار شد و با تباه شدن روزگار جمشيد و گرويدن سپاهش به او شاه ايران نيز شد. پادشاهى پر از ستم و بيداد و جادوى وى ١٠٠٠ سال بود. بدتر اينكه هر شب مغز سر دو جوان را براى مارهاى روى كتفهايش ميپرداختند و دو دختر (يا خواهر) جمشيد را به همسرى گرفته بود و به آن ها كژى و بدخويى آموخته بود. روزگار به همين منوال سپرى ميشد تا اينكه شبى ضحاك خواب ديد كه سه جنگاور كه كوچكترينشان سرو قامت
Dec 27, 2020 01:54AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 43 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
در اين زمان در ايران نيز هرج و مرج بود. سپاه به فرمان جمشيد نبود و هر كسى در جايى ادعاى شاهى ميكرد. سواران ايران كه آوازه شاه اژدها پيكر را شنيده بودند روى به ضحاك نهادند و او را شاه خواندند. ضحاك بى درنگ به ايران آمد و تاج بر سر نهاد سپس لشگرى از ايرانيان و تازيان گرد كرد و به تخت جمشيد رفت. جمشيد همه چيز را براى او گذاشت و رفت و تا صد سال كسى او را نديد اما بعد در درياى چين ديده شد و ضحاك او را با اره به دونیم کرد.
Dec 27, 2020 01:52AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 42 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
ابليس ميخواهد كتفش را ببوسد و چشم و روى بر آن نهد و ضحاك از همه جا بيخبر قبول ميكند.
ابليس به محض بوسه زدن بر كتف ضحاك ناپديد ميشود و او را با دو مار سياه برجا ميگذارد.
وقتى سر مارها را ميبرند دوباره رشد ميكنند و باعث آزار ضحاك اند. اين بار ابليس در جامه پزشك سراغ ضحاك رفته و به او ميگويد بايد با مارها سازش كند چون رهايى از آنها ممكن نيست و فقط كافيست خورش مناسب يعنى مغز مردم به آنها دهد تا آرامشان كند
Dec 27, 2020 01:50AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 41 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
پوشاندن آن با خاشاك ميكند. شب كه پدرش براى پرستش در تاريكى بدانجا ميرود در چاه مي افتد و ضحاك به شاهى ميرسد.
سپس ابليس در لباس جوانى درآمده و مشاور ضحاك و سپس آشپزش ميشود. آن زمان تنوع غذايى نبوده و ابليس هر روز خوراك لذيذ و مقوى براى شاه نو آماده ميكند تا اينكه روز چهارم ضحاك كه از مزه خورش در شگفت بوده به او ميگويد هرخواهشى داشته باشد برآورده ميكند.
Dec 27, 2020 01:49AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 40 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
ضحاك تنها پسر مرداس شاه نيزه گذاران (بين النهرين) بر خلاف پدر چندان پاكدل نبود اما در سواركارى زبانزد بود چه او را به پهلوى بيوراسب (دارنده ١٠٠٠ اسب) لقب داده بودند.
روزى ابليس در لباس نيكخواهى بر او وارد شده و از او پيمان ميگيرد كه به پندى كه ميدهد عمل نمايد. سپس به او ميگويد براى اينكه جهاندار شود بايد پدرش را از ميان بردارد. ضحاك اول دلش نمي آيد اما ابليس او را وادار به كندن گودالى در بوستان و پوشاندن آن
Dec 27, 2020 01:47AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 39 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
يكى مرد بود اندر آن روزگار
ز دشت سواران نيزه گذار
گرانمايه هم شاه و هم نيك مرد
ز ترس جهاندار با باد سرد
كه مرداس نام گرانمايه بود
به داد و دهش برترين پايه بود
...
پسر بد مر اين پاكدل را يكى
كش از مهر بهره نبود اندكى
جهانجوى را نام ضحاك بود
دلير و سبكسار و ناپاك بود
Dec 27, 2020 01:46AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 38 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
سپس با کشتی به همه جا سفر کرد . تخت بینظیری ساخت که دیوها آن را به آسمان می بردند (مانند قالی سلیمان به هرجا می خواست میرفت) و در روز اول فروردین تاجگذاری کرد و جشن نوروز را به جا گذاشت.
یکایک به تخت مهی بنگرید / به گیتی جز از خویشتن ندید
منی کرد آن شاه یزدانشناس / ز یزدان بپیچید و شد ناسپاس
با ادعای خدایی جمشید فره ایزدی پرید و کشور هرج و مرج شد و در نهاین ضحاک او را با اره به دونیم کرد.
Dec 16, 2020 02:32AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 37 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
گرانمایه جمشید فرزند او / کمر بست یکدل پر از پند او
پادشاهی جمشید یا همان جم افسانه ای، هفتصد سال بود. دد و دیو و مرغ و پری همگی به فرمانش بودند. آلت و لباس رزم سخت. کتان و دیبا و ابریشم و خز رشت و بافت و تنپوش ساخت. طبقه بندی اجتماعی ایجاد کرد متشکل از چهارگروه موبدان، سپاهیان، کشاورزان و کارگران. دیوها را به خشت زنی گماشت و ساخت و ساز کرد. از سنگ گوهر بیرون کشید، عطر ساخت و پزشکی و درمانگری را به راه انداخت.
Dec 16, 2020 02:19AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 36 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
طهمورث دیوبند بعد از پدر به پادشاهی رسید. او نیز در راه پیشرفت و آبادانی گام برداشت. پشم ریسید و حیوانات وحشی را به سپاهش افزود و به پرستش ایزد پرداخت تا فره ایزدی ازاو تابید پس به جنگ دیوان رفت و آنان را به بند کشید و هنرهایشان را که نوشتن از جمله آن ها بود آموخت.
جهاندار سی سال ازین بیشتر / چگونه پدید آوریدی هنر
برفت و سرآمد برو روزگار / همه رنج او ماند ازو یادگار
Dec 16, 2020 01:53AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 34 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
جهاندار هوشنگ با رای و داد / به جای نیا تاج بر سر نهاد
پادشاهی هوشنگ چهل سال بود. کمر به گستردن داد و دهش بست و جهان را یکسر آباد کرد. برای کشتن ماری سیاه سنگ پرتاب کرد و از برخورد دو سنگ آتش ایجاد شد.
بگفتا فروغی است این ایزدی / پرستید باید اگر بخردی
و به این ترتیب جشن سده را به یادگار گذاشت.
آهنگری، دامپروری و کشاورزی، دباغی و درست کردن لباس چرمی را او بنیان نهاد.
Dec 16, 2020 01:47AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

Afkham
Afkham is on page 33 of 1380 of شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌
به نام خداوند جان و خرد / کزین برتر اندیشه برنگذرد

پژوهنده نامه باستان / که از پهلوانان زند داستان
چنین گفت کآیین تخت و کلاه / کیومرث آورد و او بود شاه
چو آمد به برج حمل آفتاب / جهان گشت با فر و آیین و آب

کیومرث شد بر جهان کدخدای / نخستین به کوه اندرون ساخت جای
کیومرث* اولین شاه ایران بوده که سی سال شاهی کرده. پسرش سیامک* توسط دیو سیاه کشته شد و هوشنگ* پسر سیامک کین پدر از دیو را ستاند و به شاهی رسید
Dec 15, 2020 12:07AM Add a comment
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

« previous 1 3 4 5
Follow Afkham's updates via RSS