Afkham’s Reviews > شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌ > Status Update

Afkham
Afkham is on page 48 of 1380
فريدون پر از كين شد و خواست دست به شمشير برد اما مادر نگذاشت كه تو جوانى و سرت پر از باد است ولى حريف سپاه ضخاك نخواهى شد.
ضحاك كه هنوز بيم فريدون را داشت لشكرى بزرگ از آدميان و ديو بياراست و مردم از ترسشان به او پيوستند در اين ميان فرياد دادخواهى كاوه به هوا رفت. ضحاك خشمگين پرسيد كه از كه ستم ديده اى؟ و كاوه پاسخ داد:
كه گر هفت كشور به شاهى تراست
چرا رنج و سختى همه بهر ماست؟
Dec 27, 2020 01:59AM
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌

flag

Afkham’s Previous Updates

Afkham
Afkham is on page 56 of 1380
فریدون چو شد بر جهان کامگار / ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم کیان تاج و تخت مهی / بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته سر مهرماه / به سر برنهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی / گرفتند هر کس ره ایزدی
دل از داوری ها بپرداختند / به آیین یکی جشن نو ساختند
(جشن مهرگان از روز تاجگذاری فریدون برگرفته شده.)
ورا بد جهان سالیان پانصد / نیفکند یک روز بنیاد بد
Jan 01, 2021 11:21AM
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌


Afkham
Afkham is on page 53 of 1380
از ديوار كاخ بالا رفت. وقتى "شهرناز را پر از جادويي با فريدون به راز" ديد "به مغز اندرش آتش رشك خاست" و به قصد خون آن پريچهرگان از بام فرود آمد اما فريدون مثل باد بالاى سرش رسيد و بازگرزگاوسر سر ضحاك را شكست. در آن زمان سروشى بيامد که ضحاك را نكشد چراكه هنوز زمانش نرسيده و به جايش او را در دماوندكوه به بندش کشد. فریدون ضحاک را درغاری تنگ در دماوند با مسمارهاى گران به كوه زنجيرش كرد.
Dec 27, 2020 02:53AM
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌


Afkham
Afkham is on page 52 of 1380
كندرو وزير ضحاك كه فريدون را بر تخت و شهرناز و ارنواز را دو طرفش ديد بدون اينكه خم به ابرو بياورد، جشنى برپا كرد تا سرشان را گرم كند و خود دوان سوى ضحاك رفت و شرح ماجرا داد. ضحاك رگ غيرتش باد كرد! و با سپاهى گران متشكل از ديوان رفت تا تاج و تخت و همسرانش را پس بگيرد. وقتى به شهر رسيد همه مردم حتى موبدان آتشكده طرف فريدون را گرفتند و جنگى بين دو سپاه درگرفت. ضحاك كه ديد جنگ به نفعش پيش نميرود زره سراسر آهنى پوشيد
Dec 27, 2020 02:50AM
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌


Afkham
Afkham is on page 51 of 1380
پس از رد شدن از اروند به سمت بيت المقدس روى نهادند و به كاخ ضحاك (گنگ دژهوختش) رسيدند. فريدون همه نگهبانان را كنار زده و طلسم هاى ضحاك را باطل كرده و ديوان را به خاك انداخت و به تخت شاهى نشست و دستور داد شهرناز و ارنواز را سر شسته و روانشان از آلودگى پاك نموده و پيشش بياوردند. دختران جم از فريدون استقبال كردند كه آن ها را از ستم اژدها رهانيده و چون هدف فريدون را
که نابودى صحاك بود شنيدند رازهاى ضحاك را به او گفتند.
Dec 27, 2020 02:48AM
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌


Afkham
Afkham is on page 50 of 1380
دل از بند ضحاك بيرون كند
انجمنى گرد او آمدند و به دنبال فريدون رفتند
فريدون چون كاوه و پوست بر نيزه اش را ديد خوشحال شد و پوست را با نگين و زر و ديباى روم بياراست و آن را درفش كاويانى ناميد. از آن پس هر كسى به فريدون پيوست گوهرى بر درفش افزود و فريدون كه روزگار ضحاك را وارونه ديد سفارش گرزى به شكل سر برمايه به آهنگران داد سپس سراغ مادرش رفت و درخواست دعاى خير كرد.
دو برادر بزرگتر او كيانوش و پرمايه نيزهمراهش شدند
Dec 27, 2020 02:04AM
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌


Afkham
Afkham is on page 49 of 1380
شماريت با من ببايد گرفت
بدان تا جهان ماند اندر شگفت
مگر كز شمار تو آيد پديد
كه نوبت ز گيتى به من چون رسيد
كه مارانت را مغز فرزند من
همى داد بايد ز هر انجمن
ضحاك از شنيدن سخنان او در شگفت ماند و دستور داد پسرش را به او برگردانند پس به او گفت به لشگرش بپيوندد اما كاوه قبول نكرد و با پسرش مجلس شاه را ترك كرد و به بازار رفت و چرم آهنگرى را به نيزه كرد و فرياد زد
كه اى نامداران يزدان پرست
كسى كاو هواى فريدون كند
Dec 27, 2020 02:02AM
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌


Afkham
Afkham is on page 47 of 1380
به نگهبان برمايه سپرد تا از گاو بپروردش. ضحاك هنوز همه جا به دنبال فريدون بود و فرانك احساس خطر كرد پس او را از مرغزار به بالاى كوه البرز برد و به موبدى سپرد و خود به هندوستان رفت. پس از آن ضحاك از مرغزار خبردار شد و در پى فريدون به آنجا رفت و وقتى او را نيافت آنجا را به آتش كشيد و برمايه را كشت.وقتى فريدون ١٦ ساله شد از مادر درباره تبارش پرسيد و فرانك گفتش كه از تبار طهمورث است. سپس ماجراى پدرش و گاو را گفت.
Dec 27, 2020 01:57AM
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌


Afkham
Afkham is on page 46 of 1380
پس از مدتى فريدون با فر شاهنشهى و كردارى چون تابنده خورشيد به دنيا آمد. در همان زمان گاو عجيبى كه بدنش چون پر طاووس هزاررنگ بود و نامش برمايه و برترين گاوها بود توجه ستاره شناسان و موبدان و همه را به خود جلب كرده بود. آبتين پدر فريدون كه گويى از جانش سير شده بودبا روزبانان ضحاك گلاويز شد پس مغز او را خوراك ماران كردند. فرانك مادر فريدون كه از دست رفتن جفت و به واقعيت پيوستن پيشگويى را ديد، فرزندش را به مرغزار برد و
Dec 27, 2020 01:56AM
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌


Afkham
Afkham is on page 45 of 1380
و شاهوار بود و گرزو گاوسر داشت به جنگش آمده و دربندش كرده و تا دماوندكوه كشاندندش.
موبدى خردمند و زيرك راز خوابش را چنين گشود كه شخصى به نام فريدون كه هنوز از مادر زاده نشده، گرز گاوسر را بر سرت ميكوبد و در بندت ميكند. وقتى ضحاك دليل اين دشمنى را پرسيد موبد جواب داد چون تو مغز پدرش را به مارهايت ميدهى و گاوى را كه دايه اوست ميكشى.
ضحاك برآشفت و از آن پس آرام و قرار نداشت
Dec 27, 2020 01:55AM
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌


Afkham
Afkham is on page 44 of 1380
ضحاك با كشتن پدر شاه دشت سواران نيزه گذار شد و با تباه شدن روزگار جمشيد و گرويدن سپاهش به او شاه ايران نيز شد. پادشاهى پر از ستم و بيداد و جادوى وى ١٠٠٠ سال بود. بدتر اينكه هر شب مغز سر دو جوان را براى مارهاى روى كتفهايش ميپرداختند و دو دختر (يا خواهر) جمشيد را به همسرى گرفته بود و به آن ها كژى و بدخويى آموخته بود. روزگار به همين منوال سپرى ميشد تا اينكه شبى ضحاك خواب ديد كه سه جنگاور كه كوچكترينشان سرو قامت
Dec 27, 2020 01:54AM
شا‌هنا‌مه‌ فردوسی: متن‌ کا‌مل، بر اسا‌س‌ چا‌پ‌ مسکو‌


No comments have been added yet.