Amir Sheikhzadeh’s Reviews > Firstborn > Status Update

یوری گفت: "باید قبول کنیم که تا ته خط را دیده‌اند و بهش فکر کرده‌اند."
الکسی گفت: "سوای آن از داستان آتنا و آن شاهدانی که تعریف کرد می‌دانیم ما تنها هدفشان نبوده‌ایم. عملیات نخست‌زادگان در کل فضا و زمان گسترده است. به قول کتاب یوئیل پیش روی ایشان آتش می‌سوزاند و در عقب ایشان شعله ملتهب می‌شود پیش روی ایشان زمین مثل باغ عدن و در عقب ایشان بیابان بایر است و از آنان احدی رهایی نمی‌یابد."

"اسکندر هرجایی که قدم می‌گذاشت شهرهای تازه‌ای می‌ساخت ... بعضی‌ها معتقدند به دلیل حس پشیمانی و گناهی است که دارد؛ چون خود او بود که این شهرهای قدیم را در دوران پیش از گسستگی نابود کرده بود."

"تروا به خصوص برای پادشاه خیلی مهم است. شاید بدانید که پادشاه معتقد است از نسل هرکول آرگوسی است و در دوران ابتدایی زندگی‌اش، خود را در قامت آشیل می‌دید و می‌خواست جا پای او بگذارد."

"امواج گرانشی، ادنا."
جان با صدایی عصبی تقریبا فریاد زد: "موج از طرف کیوبمب آمد."
"سطح‌نشین."
به بازپخش تصاویر پرداخت. نیمکره‌ای خاکستری از پهلوی کیوبمب بیرون آمد و سطح‌نشین را در خود قورت داد و از هم پاشید.
"قورتش داد. یک چیزی شبیه حباب بود. اگر بیل کارل راست گفته باشد چیزی که دیدیم تولد و مرگ یک عالم کوچک بود کل یک عالم را به عنوان اسلحه استفاده کردند."
خندید بدون اینکه لحنش شاد باشد. "عجب... با چی طرفیم؟"

سپس مستقیم به جلوی خود نگاه کرد تا چیزی را که فضایی‌ها در اینجا مدفون شده در زیریخ‌های قطب شمال مریخ پیدا کرده بودند ببیند.
بازتاب تصویر خودش را دید که به او خیره شده نمونه‌ی اولیه‌ی ساخته‌ی نخست‌زادگان بود، یک چشم.

"برداشت من این است که کاوشگر ما به طریقی با استفاده و به واسطه‌ی نوعی کاربرد محلی و خیلی خاص انرژی تاریک یا همان اثیر از بین رفته دقیقا با همان نیرویی از هم دریده شده که باعث انبساط عالم شده و به طریقی روی این سفینه‌ی کوچک متمرکز شده بوده شاید بشود گفت که این سلاح، سلاحی کیهانی است." با لبخند ادامه داد: "لیلا اسمش را گذاشته کیوبمب."

"مامان، بعد از طوفان خورشيدى یک نسل كامل از مردم بيرون زمين به دنيا آمده‌اند و بزرگ شده‌اند. اسم خودشان را گذاشته‌اند فضايى ها."
به مادرش نگاهى انداخت و بعد روى برگرداند. "یكى از همين فضايى‌ها بود كه به من زنگ زد و خواست بيايم تو را بيدار كنم."
"چرا؟"
"يک چيزى دارد مى‌آيد."