Mohamad’s Reviews > همپای صاعقه > Status Update

در هاله ای از غبار گم شد...
این تلخ ترین بخش این کتاب عالی و شیرین هست. در تمام کتاب که از دلامری ها و شجاعت تک تک جوان ها و نوجوان های کشور داریم میخونیم، از از خوگذشتگی سپاه و از جان نثاری های ارتش، از عملیات هایی که با حساب عقل باید شکست میخوردند، اما در سایه ایمان و اعتقاد به طرز شگرفی، با نهایت اقتدار به سرانجام ختم می شدند و . . .
همه کتاب لذتبخش هست، اما ربایش احمد متوسلیان و سه یارش واقعا تلخ است...

«این استقامتی که برادران ما در دژهای مرزی از خودشان نشان دادند، واقعا انسان را به یاد صحابه ی پیامبر اکرم (ص) در صدر اسلام می انداخت. ایناها اسطوره هایی هستند که باید در تاریخ بمانند و مردم ما اینها را باید در حکم کیمیا بدانند.«
گفته های حسن باقری، قرمانده قرارگاه نصر در عملیات آزاد سازی خرمشهر...

قسمت جذاب و قشنگ ماجرای کتاب بیشتر از اینجا شروع میشه که شروع عملیات «الی بیت المقدس» هست و آزادسازی خرمشهر از دست رژیم بعث....
چقدر لذت بخش هست اینکه میخونی و با اون جو و جریان زندگی میکنی. اینکه چه دلیرانی از این خاک با دست های خالی، خاک اشغال شده مون رو پس گرفتن...
بعضی از گردان های عمل کننده حتی قمقمه آب نداشتن و مجبور بودن ۳،۴ نفری از یک قمقمه استفاده کنن...