یادداشتی کوتاه بر فیلم "این قیافهی مشکوک/ وحید علیزاده رزازی"
شروع فیلم با نزدیک شدن گام به گام به
چهرهی علی باباچاهی از لابهلای ماشینها مخاطب را به تدریج با او آشنا میکند و
پرده از این قیافهی مشکوک برمیدارد.شرح چهرهی واقعی علی باباچاهی در فیلم نشانمان
میدهد که این قیافهی به ظاهر مشکوک چه سادگی شاعرانهای دارد و کارگردان به جای
تاکید بر شیوهای خشک برای پرداختن به بیوگرافی ساده بر حس همزادپنداری مخاطب با
شاعر تاکید میکند. گاهی طنز سادهی گفتههای وی حس آشناپنداری را در ما القا میکند.
انگار که بگوییم ما علی باباچاهی را قبلن جایی دیدهایم و بعد میبینیم که علی
باباچاهی همان شعریست که میسراید و ما با خواندن اشعارش به جای اینکه خودش را از
شعرش جدا بدانیم در تار و پود شعرهایش حسش میکنیم. وحید علیزاده با هماهنگ کردن
اشعار باباچاهی و محیط در درست درک کردن این موضوع به مخاطب کمک میکند بیآنکه
حضور عاملی خارجی چون خطی سیاه بر نقاشی سایه افکند و درعوض مثل محو شدن رنگها در
هم کمکم و با ظرافت او را به ما میشناساند.
استفاده از سلیقههای مختلف برای شرح
علی باباچاهی و افرادی که از دور و نزدیک با او آشنایی دارند و خواندن اشعار وی از
طرف مردم عادی و افراد فرهیخته و خصوصن خواندن قطعاتی از شعرش به چند زبان دیگر برای
تاکید بر اهمیت تاثیر او بسیار بهجا و به اندازه صورت گرفته. بعلاوه نورپردازیهای
ظریف و تصاویر نابی که در فیلم میبینم آن را از یک مستند خشک و خسته کننده جدا میکند.
و این قیافهی مشکوک در لابهلای زندگی
شاعرانه و حسدار و احساسات علی باباچاهی با نشان دادن سادگیاش در کنج ابهام
همیشگی احساس شاعرانهی شاعری تاثیرگذار چون علی باباچاهی را باقی میگذارد که
شاعر همیشه یک خودآگاهی فردی دارد که برای خلوت خودش میماند.
پ.ن: این قیافهی مشکوک را در شیراز میتوانید
در کتاب فروشی اسفند(ساحلی غربی) تهیه کنید و از دیدنش قطعن لذت خواهید برد و
چیزهایی یاد خواهید گرفت.
[image error]
Zahra Neychin's Blog
- Zahra Neychin's profile
- 20 followers

