شعری از امیر اور فارسیِ رُزا جمالی بشنو مرا بشنو که بر تو می خوانم در نیمه راه این شب چرا که روح ام سست شده است مگر آن که روح ام را به آن اندازه که باید دست آموز کنی تمنایی در قلبِ من، بیهیچ ترسی، بگذار اینجا راه بروم، نیمه شب است در سایهای میانِ دو کوه قدم میزنم شبیه کودکی که مفاهیم را به یاد میآورد به خاطر میآورم گرچه آن را فراموش کردهام شبی بیچهره پر و بال میدهد به خاطرهی آنکه دیگری را ندارد.
Published on December 29, 2021 07:22