یک بند از ترکیب بند زهرایی


 


شب گريه های غربت مادر تمام شد


زینب (س) به گریه گفت که دیگر تمام شد




امشب اذان گریه بگويد بگو، بلال


سلمان به آه گفت: ابوذر! تمام شد



طفلان تشنه، هروله در اشک می کنند


ایام تشنه کامی مادر تمام شد



آن شب حسن (ع) شکست که آرام تر ! حسین (ع )


چشم حسین (ع) گفت : برادر! تمام شد



تا صبح با تو استن حنانه ضجه زد


محراب خون گريست كه منبر تمام شد



زاینده است چشمه ی زهرایی رسول


باور مكن که سوره ی کوثر تمام  شد



باور مكن كه فاطمه (س) از دست رفته است


باور مکن حماسه ي حیدر تمام شد



زهرا (س) اگرنبود حدیث کسا نبود


زینب (س) نبود و واقعه ي کربلا نبود...


 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on April 24, 2012 14:36
No comments have been added yet.


علیرضا قزوه's Blog

علیرضا قزوه
علیرضا قزوه isn't a Goodreads Author (yet), but they do have a blog, so here are some recent posts imported from their feed.
Follow علیرضا قزوه's blog with rss.