رسانههای ما در درگیرهای سوریه کجا هستند؟
چند وقت پیش عکسهایی حرفهای در یک هفتهنامه خبری تحلیلی آمریکایی منتشر شد از صحنه فجیع اعدامهای خیابانی تکفیریها در سوریه. عکاس این هفته نامه در این ماجرا حضور داشت و ثبت واقعه کرد. مثل روز برای همه مان روشن است که آمریکاییها نه این کارها را میپسندند و نه دلشان به حال تکفیریها میسوزد که بازوی رسانهایشان بشوند. پر واضح است که در دعوای دو طرف، پی منافع خودشان هستند. دعوایی که ایران هم در منافع و مضار آن شراکت جدی دارد. اما سوال این است که قلم و دوربین رسانههای ما در این تخاصم کجا هستند؟
چرا و چطور یک خبرنگار آمریکایی یا قطری یا ... در خط اول درگیریها حضور دارد و با دیدن و درک کردن اتفاقات اصیل و میدانی گزارش میدهند ولی آنچه در رسانههای ما منتشر میشود بیشتر به گزارشهای پشت میزی و پشت جبههای شبیه است؟
این فقط مربوط به جنگ سوریه نیست، در اتفاقات عراق و افغانستان و حتی جنگ 33 روزه هم اخبار و اطلاعات رسانههای ما دست اول و تولیدی نبود. روشن هم هست که مثل قدیمترها تکلیف این جنگها و درگیریها را فقط تقابل نظامی روشن نمیکند بلکه دیپلماسی فعال از سویی و پوشش هدفمند رسانهای از سوی دیگر از مهمترین عوامل تعیین کننده معادلات هستند. مهمترین دلیل مدعا هم اینکه بینندگان وطنی رسانههای غیروطنی هم بعضا غش میکنند سمت جبهه تکفیریها و این از عجایب روزگار است دوستی اینها با آنها.
افکار عمومی احتیاج جدی به اطلاعات صحیح و اقناع کننده دارد، اطلاعاتی که قاعدتا باید با منطق تصمیمات حاکمیت درباره سوریه همخوانی داشته باشد. در غیر این صورت مردم چرایی تصمیمات دولت و حاکمیت در قبال این مساله را درک نمیکنند یا در مقابل آن موضع میگیرند. هیچ خوب نیست که افکار عمومی مردم کشور ما را رسانههای انگلیسی و آمریکایی و قطری جهت دهی کند آن هم در موضوعی که مساله استراتژیک کشور است.
اگر از گستردگی رسانهای رقیب و بزرگ بودن بوقهای تبلیغاتیشان بگذریم دلیل اصلی تفوق آنها نزدیکتر بودن به صحنه است موضوعی که اتفاقا ما در آن برتری و مزیت نسبی داریم. با وجود این مزیت اصلا برای فضای رسانهای خوب نیست خبرهایش فقط کلیات باشد و تصاویرش برشهایی از تصاویر شبکههای خارجی. افکار عمومی تشنه جزئیات است، جزئیاتی که روشن کننده کلیات هستند.
جهاد امروز فقط مخصوص کسانی که اسلحه به دست میگیرند یا اسلحه به دستها را راهنمایی میکنند نیست، امروز فضای رسانهای هم مجاهد میخواهد و اگر تصمیمگیرها و مسوولین معذوریت و واهمهای نداشته باشند، فکر میکنم کم نباشند خبرنگاران و نویسندگانی که آمادگی مجاهدت و حضور در صحنه را داشته باشند. الان که دارم این یادداشت را مینویسم دقیقا نمیدانم تصمیمگیر کیست و چه کسی مسوول است ولی کار این جنگ باید یک طرفه بشود و میشود و هر طرف این ماجرا پیروز باشد، ما باید از حضور و اثرمان در این اتفاق دلایل و مستندات خوبی برای امروز و فردا داشته باشیم. حالا سوال این است که آیا دست ما از این مستندات پر است یا خالی؟
مهدی قزلی's Blog
- مهدی قزلی's profile
- 10 followers

