Mrm. Gh > Mrm.'s Quotes

Showing 1-30 of 42
« previous 1
sort by

  • #1
    عباس معروفی
    “عاشقت باشم می‌ميرم
    يا عاشقت نباشم؟

    نمی‌دانم کجا می‌بری مرا
    همراهت می‌آيم
    تا آخر راه
    و هيچ نمی‌پرسم از تو
    هرگز.

    عاشقم باشی می‌ميرم
    يا عاشقم نباشی؟

    اين که عاشقی نيست
    اين ‌که شاعری نيست
    واژه‌ها تهی شده‌اند
    بانوی من!
    به حساب من نگذار
    و نگذار بی تو تباه شوم!

    با تو عاشقی کنم
    يا زندگی؟

    در بوی نارنجی پيرهنت
    تاب می‌خورم
    بی‌تاب می‌شوم
    و دنبال دست‌هات می‌گردم
    در جيب‌هام
    می‌ترسم گمت کرده باشم در خيابان
    به پشت سر وا می‌گردم
    و از تنهايی خودم وحشت می‌کنم.

    بی تو زندگی کنم
    يا بميرم؟

    نمی‌دانم تا کی دوستم داری
    هرجا که باشد
    باشد
    هرجا تمام شد
    اسمش را می‌گذارم
    آخر خط من.
    باشد؟

    بی تو زندگی کنم
    يا بگردم؟

    همين که باشی
    همين که نگاهت ‌کنم
    مست می‌شوم
    خودم را می‌آويزم به شانه‌ی تو.

    با تو بمیرم
    یا بخندم؟

    امشب اسبت را می‌دزدم
    رام می‌شوم آرام
    مبهوت عاشقی کردنت .

    با تو
    اول کجاست؟
    با تو
    آخر کجاست؟

    از نداشتنت می‌ترسم
    از دلتنگيت
    از تباهی خودم
    همه‌اش می‌ترسم
    وقتی نيستی تباه شوم.

    بی تو
    اول و آخر کجاست؟

    واژه ها را نفرین میکنم
    و آه می کشم
    در آیینهی مهآلود
    پر از تو میشوم
    بی چتر.

    من
    بی تو
    يعنی چی؟

    غمگين که باشی
    فرو می‌ريزم
    مثل اشک.
    نه مثل ديوار شهر
    که هر کس چيزی بر آن
    به يادگار نوشته است.

    تو بيش‌تر منی
    يا من تو؟

    در آغوشت
    ورد می‌خوانم زير لب
    و خدا را صدا می‌زنم.
    آنقدر صدا می‌زنم که بگويی:
    جان دلم!”
    عباس معروفی / Abbas Maroofi

  • #2
    Heinrich Heine
    “Where words leave off, music begins.”
    Heinrich Heine

  • #3
    Jalal Al-e Ahmad
    “ماها تو این زندکی تنگمون هی پاهامون به هم میپیچه و رو سر و کولِ هم زمین میخوریم . و خیال میکنیم تقصیر اون یکیه . غافل از اینکه این زندگیمونه که تنگه و ماها رو به جون همدیگه میندازه”
    جلال آل احمد \ jalal ale ahmad, سه تار

  • #4
    عباس صفاری
    “دنيا كوچكتر از آن است
    كه گم شده اي را در آن يافته باشي
    هيچ كس اينجا گم نمي شود
    آدمها به همان خونسردي كه آمده اند
    چمدانشان را مي بندند
    و ناپديد مي شوند
    يكي در مه
    يكي در غبار
    يكي در باران
    يكي در باد
    و بي رحم ترينشان در برف
    آنچه به جا مي ماند
    رد پايي است
    و خاطره اي كه هر از گاه
    پس مي زند مثل نسيم سحر
    پرده هاي اتاقت را”
    عباس صفاری / Abas Safari, کبریت خیس

  • #5
    Reza Amirkhani
    “من نمی‌خواستم مثلِ بسیاری از متظاهرانْ در تنورِ داغ بچسبانم نانِ خود را. از آن طرف هم هیچ‌گاه از ترسِ تكفیر، شهادتین نمی‌گویم! تكفیر، شیرین‌تر است از تلخیِ شهادتینی كه از سرِ ترس گفته شود.‏”
    رضا امیرخانی, جانستان کابلستان

  • #6
    Stewart O'Nan
    “You couldn't relive your life, skipping the awful parts, without losing what made it worthwhile. You had to accept it as a whole--like the world, or the person you loved.”
    Stewart O'Nan, The Odds: A Love Story

  • #7
    گروس عبدالملکیان
    “دختران شهر
    به روستا فکر می کنند
    دختران روستا
    در آرزوی شهر می میرند
    مردان کوچک
    به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند
    مردان بزرگ
    در آرزوی آرامش مردان کوچک
    می میرند
    کدام پل
    در کجای جهان
    شکسته است
    که هیچکس به خانه اش نمی رسد”
    گروس عبدالملکیان

  • #8
    Morteza Avini
    “اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر
    پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد”
    سید مرتضی آوینی

  • #9
    نادر ابراهیمی
    “گمان می برم که اگر خداوند ، صد هزار گونه خنده می آفرید اما رسم اشک ریختن را نمی آموخت ، قلب حتی تاب ده روز تپیدن را هم نمی آورد .”
    نادر ابراهیمی, هرگز آرام نخواهی گرفت

  • #10
    Samad Behrangi
    “مرگ خيلي آسان مي تواند الان به سراغ م بياد، اما من تا مي توانم زندگي كنم نبايد به پيشواز مرگ بروم. البته اگر يك وقتي ناچار با مرگ روبرو شوم -كه مي شوم- مهم نيست. مهم اين است كه زندگي يا مرگ من، چه اثري در زندگي ديگران داشته باشد”
    صمد بهرنگی

  • #11
    Charles Bukowski
    “Find what you love and let it kill you.”
    Charles Bukowski

  • #12
    “أَوَلاَ يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لاَ يَتُوبُونَ وَلاَ هُمْ يَذَّكَّرُونَ - التوبة”
    Anonymous, القرآن الكريم

  • #13
    نادر ابراهیمی
    “آنچه هنوز تلخ ترین پوزخند مرا برمی انگیزد "چیزی شدن" از دیدگاه آنهاست. آنها میخواهند ما را در قالب های فلزی خود جای دهند. آنها با اعداد کوچک به ما حمله میکنند. آنها با صفر مطلقشان به جنگ عمیق ترین و جاذب ترین رویاها می آیند.”
    نادر ابراهیمی, بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم

  • #14
    Jhumpa Lahiri
    “That's the thing about books. They let you travel without moving your feet.”
    Jhumpa Lahiri, The Namesake

  • #15
    Samuel Beckett
    “You're on Earth. There's no cure for that.”
    Samuel Beckett

  • #16
    حسام الدین مطهری
    “ این کارها، این خاک و خلی شدن ها، این بیدار ماندن ها، همه اش واسه ی نماز است! یک وقت نکند نماز من و تو زیر این کار ها گم شود...”
    حسام‌الدین مطهری, کلت ۴۵

  • #17
    Randa Abdel-Fattah
    “همه این مدت با این فکر سر می کردم که پرهیزکار شدم,چون تصمیمی به سختی پوشیدن حجاب گرفته ام...اما چه فایده ای دارد که در ظاهر دین داری کنی,وقتی درونت را تغییر نداده باشی, آن هم وقتی که واقعا مهم است که این کار را بکنی? این مدت با خودم شوخی می کرده ام.پوشیدن حجاب آخر این سفر نیست. اول آن است.”
    Randa Abdel-Fattah, Does My Head Look Big in This?

  • #18
    Woody Allen
    “If you want to make God laugh, tell him about your plans.”
    Woody Allen

  • #19
    Guy de Maupassant
    “There is only one good thing in life, and that is love.”
    Guy de Maupassant, The Complete Short Stories of de Maupassant

  • #20
    “گر مخير بكنندم به قيامت كه چه خواهي
    دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را”
    سعدي

  • #21
    رسول یونان
    “بدهکار هیچ کس نیستم

    جز همین ماه

    که از پشت میله ها می گذرد

    که می توانست

    از اینجا نگذرد و

    جایی دیگر

    مثلا در وسط دریایی خیال انگیز

    بچسبد به شیشه کابین یک تاجر پولدار

    بدهکار هیچ کس نیستم

    جز همین ماه

    که تو را به یادم می آورد.”
    رسول یونان

  • #22
    “میان این همه راه که به تو نمیرسند،
    چه سخت است راه تو را گم کردن...”
    کیکاووس یاکیده

  • #23
    A.A. Milne
    “You can't stay in your corner of the Forest waiting for others to come to you. You have to go to them sometimes.”
    A.A. Milne, Winnie-the-Pooh

  • #24
    سید حسن حسینی
    “شاعري وارد دانشکده شد
    دم در
    ذوق خود را به «نگهباني» داد!”
    سید حسن حسینی

  • #25
    سید حسن حسینی
    “شوق آزاد شدن از سر دل تنگی نیست
    دوست دارم که دگر بار مرا صید کنی”
    سید حسن حسینی, بال های بایگانی

  • #26
    Heinrich Böll
    “یک وسیلۀ درمان موقتی وجود دارد، آن اَلکُل است، و یک وسیلۀ درمان قطعی و همیشگی می‌تواند وجود داشته باشد، و آن ماری است. ماری مرا ترک کرده است. دلقکی که به مِی‌خوارگی بیُفتد زودتر از یک شیروانی‌ساز مست سقوط می‌کند.”
    Heinrich Böll, The Clown

  • #27
    Muhammad Taqi Jafari
    “معمای حیات قابل حل نیست، مگر این که ابدیت در برابر آن باشد.”
    علامه جعفری

  • #28
    Søren Kierkegaard
    “خود بودن، ماجراجویانه است. مانند دیگران بودن، نسخه ی تقلیدی بودن، تبدیل شدن به یک عدد در میان جمعیت، بسیار آسان تر و امن تر است.”
    Søren Kierkegaard, The Sickness Unto Death: A Christian Psychological Exposition for Upbuilding and Awakening

  • #29
    Søren Kierkegaard
    “مردم از کنار بزرگ ترین خطر، که همانا از دست دادنِ "خویشتنِ" خود است، چنان بی سر و صدا می گذرند که انگار هیچ اهمیتی ندارد؛ از دست دادنِ هر چیز دیگر، مثل دست و پا، یک پنج دلاری، همسر و غیره، بیشتر مورد توجهشان قرار می گیرد.”
    Søren Kierkegaard, The Sickness Unto Death: A Christian Psychological Exposition for Upbuilding and Awakening

  • #30
    علي بن أبي طالب
    “دل‌های مردان رمنده است، هرکس که آنها را رام خود کند، سر بر آستانش نهند و دل به او دهند.”
    Ali ibn Abu-Talib, Nahjul Balagha: Peak of Eloquence



Rss
« previous 1