Eghlima > Eghlima's Quotes

Showing 1-10 of 10
sort by

  • #1
    احمد شاملو
    “همه
    لرزش دست و دلم
    از آن بود که
    که عشق
    پناهی گردد،
    پروازی نه
    گریز گاهی گردد.

    ای عشق ای عشق
    چهره آبیت پیدا نیست
    ***
    و خنکای مرحمی
    بر شعله زخمی
    نه شور شعله
    بر سرمای درون

    ای عشق ای عشق
    چهره سرخت پیدا نیست.
    ***
    غبار تیره تسکینی
    بر حضور ِ وهن
    و دنج ِ رهائی
    بر گریز حضور.
    سیاهی
    بر آرامش آبی
    و سبزه برگچه
    بر ارغوان
    ای عشق ای عشق
    رنگ آشنایت
    پیدا نیست”
    احمد شاملو / Ahmad Shamlou

  • #2
    حمید مصدق
    “حرف را باید زد !
    درد را باید گفت !
    سخن از مهر من و جور تو نیست .
    سخن از
    متلاشی شدن دوستی است ،
    و عبث بودن پندار سرور آور مهر”
    حمید مصدق

  • #3
    “We've got to face the fact that some people say you fight fire best with fire, but we say you put fire out best with water. We say you don't fight racism with racism. We're gonna fight racism with solidarity.”
    Fred Hampton, I Am A Revolutionary: Fred Hampton Speaks

  • #4
    نادر ابراهیمی
    “نمی شود که تو باشی من عاشق تو نباشم نمی شود که تو باشی
    درست همینطور که هستی و من هزار بار بهتر از این باشم و باز هزار بار عاشق تو نباشم
    نمی شود می دانم
    نمی شود که بهاراز تو سر سبز تر باشد”
    نادر ابراهیمی / Nader Ebrahimi

  • #5
    سیاوش کسرایی
    “برای همه متولدین زمستان:


    "پشتگرمی به چه بودت که شکفتی گل یخ؟
    وندر آن عرصه که سرما کمر سرو شکست
    نازکانه تن خود را ننهفتی، گل یخ!
    سرکشی های تبارت را ای ریشه به خاک
    تو چه زیبا به زمستان ها گفتی گل یخ!
    تا سر از سنگ برآوردی، دلتنگ به شاخ
    از کلاغان سیه بال چه دیدی و شنفتی؟ گل یخ!
    آمدی، عطر وفا آوردی
    همه افسانه بی برگ و بری ها را رُفتی، گل یخ!
    چه شنفتی تو در این غمزده باغ؟
    که چو گل ها همه خفتند، تو بیدار نخفتی، گل یخ!
    راستی را که چه جانبخش به سرمای سیاه
    شعله گون، در نگه دوست شکفتی گل یخ!"

    سیاوش کسرایی / Siavash Kasraee, از خون سیاوش: منتخب سیزده دفتر شعر

  • #6
    Irving Stone
    “There are no faster or firmer friendships than those formed between people who love the same books.”
    Irving Stone, Clarence Darrow for the Defense

  • #7
    Irving Stone
    “Each of us has his own alphabet with which to create poetry.”
    Irving Stone

  • #8
    ایرج جنتی عطائی
    “طعم خيس اندوه و اتفاق افتـــاده
    يـــــه آه خداحافظ ، يه فاجعه ساده
    خالي شدم از رويا حسي منو از من برد
    يـه سايه شبيه من ، پشت پنجره پژمرد

    اي معجزه خاموش ، يه حادثه روشن شو
    يه لحظه فقط يه اه همجنس شکفتن شـو
    از روزن اين کنج خاکســتري پر پر
    مشغول تماشاي ويرون شدن من شـــــو


    برگرد به برگرشتن از فاصله دورم کـــــن
    يه خاطره با من باش يه گريه مرورم کن
    از گر گر بي رحم اين تجربه من ســوز
    پرواز رهايي باش به ضيافت ديـروز

    به کوچه که پيوستي شهر از تو لبا لب شد
    لحظه آخر لحظه شب عاقبت شـب شد
    آغوش جهان رو به دلشوره شتابان بــود
    راهي شدنت حرف نقطه چين پايــان بود

    اي معجزه خاموش ، يه حادثـه روشن شو
    يـه لحظه فقط يه آه همجنس شکفتن شو
    از روزن اين کنج خاکســــــتري پـــر پـــر
    مشـــغول تماشاي ويرون شدن من شو”
    ایرج جنتی عطایی

  • #9
    Jalal ad-Din Muhammad ar-Rumi
    “You were born with wings, why prefer to crawl through life?”
    Rumi

  • #10
    Jalal ad-Din Muhammad ar-Rumi
    “Dance, when you're broken open. Dance, if you've torn the bandage off. Dance in the middle of the fighting. Dance in your blood. Dance when you're perfectly free.”
    Rumi



Rss