بیماری Quotes
Quotes tagged as "بیماری"
Showing 1-9 of 9

“عادت بدترین بیماریه. کاری می کنه که آدم به هر بدبختی و هر دردی سر خم کنه و بتونه کنار آدمای نفرت انگیز دووم بیاره”
― A Man
― A Man

“بیماری وضعیت طبیعی وجود ماست. ما همیشه مریضایم و خودمان خبر نداریم. منظورمان از سلامتی دورهای است که زوال پیوسته جسممان برایمان قابل درک نیست.”
― A Fraction of the Whole
― A Fraction of the Whole
“«مرتضی و ماهگل کبدشان نکشید
چرا که دکترهایشان نکوشیدند به اندازه سوگندشان سررشته داشته باشند
و توی کارشان خبره باشند»
بیا این پرده آبی را کنار بزن
بزن کنار بایست
خشک و خشن مثل کِرَت سیخدار
توی تن ابراهیم از-قربانی-اسماعیلبرگشته
قوچی در کار نیست
کاردت را پاک کن
هی در
سرخ اگر تماشاییست به صورت من نگاه کنید
خط رگهای خونی توی سفیدی چشم مرا میبینید؟
من خیلیها هستم
که زمان حال ابدیشان
درامتر از آن است
که با پردههای آبی مِلو شود
برای همین است که میگویم
یا این پرده آبی را یا بکن
یا بزن کنار
گفتم سبز؟
این سبز چه سرخ است
چه روحانی میرسد از راه
هوا بهتر میشود
نشد چرا؟
نشد که به کبد ملتهب مرتضی و ماهگل نگاه کنید
سبد را با درد در دست عرقکرده جابهجا
اینجا مکنده اکسیژن
از جاروبرقی
از الجی قویتر از ریههای رها
در بوی بتادین و جرمگیر درخشان است
هی در
هوای تازه
با کتاب شاملو تکثیر میشود
نشد چرا؟
پلک مرتضی که میپرید
پرنده نبود
چشمزخم زدند روی چشمهایش
یا حسین
ای برادرم
ای ماه
ای گل
تو روی این تخت چرک چه میکنی؟
خودت بلند شو
بیمار مرا دریابید
بیپدرها کبد از جگرم نازکتر است
سلولهای درددار را دفن نمیکنند
راه را باز کنید
رود به دریا بریزد
میخواستم با دستهایم
از کبد شما به شریان و رگهایم پلی بزنم
دردتان به جانم
نشد
نتوانستم
این شعر «غصهنخور» و مرثیهخوان دو مرگ نیست
طوفانی توی برگ است
کلاهی سبز که برمیدارم از سرم است
توی کوچه فرهنگ زانو زده
دنیروی گاو خشمگین است
خون جگر با پنجهکنده دو مادر داغدار است
دو قبیله اسب سیاه رمیده
یالش آسمان کبود
کولی کر دُم میکوبد به قایق از قلاب
از آروارهاش خون شتک زده روی تشت
هی در
زیر متن و معنای در سایه دو کبد زرد خاموش
که از پنیسیلین و سلولهای مرده
مرده است
شعر اعتراض است
به هستی
به نیستی
به بودنم
به نبودنتان
بزن کنار چشمهای سبز ماهگل کنار
خون بپاش
جیغ رؤیا
جِلویل ابدی سیاه صنم کم است؟
پس به آبی که مروارید شده
در چشمهایش نگاه کنید
به این فرشته که با این دو عصای آهنی
از آسفالت پوسیده میگذرد
و چادر ویلش در باد پُلکپُلک میکند
نگاه کنید
ای روپوشهای سفید
ای سوهان بیپایان
مادرم است
خانم مهر و آقای مرتضی
هی در
ای برادرم
ای خواهرزاده رؤیا
ای رفتگانی که نمیروید
که توی کله ما پر از نبودن شما
جاش زنبور وبیز است
ویز بوم
ویز بوم بوم
هی در
حیدر
حیدر حیدر مولا
دسته عزا در چین دو مد دریا
دهل و دمام به دست
خواب را از زیر پلکهای ما مثل دو ماهی سرکش
میکشند بالا
چی شده؟
چیزی نیست
چی شده؟
چی شده؟
چیزی نیست
چی شده؟
چیزی نیست
چیزی نیست
چیزی نیست”
― کمبوسه یا پاک کردن خون از لب مونا لیز خورده
چرا که دکترهایشان نکوشیدند به اندازه سوگندشان سررشته داشته باشند
و توی کارشان خبره باشند»
بیا این پرده آبی را کنار بزن
بزن کنار بایست
خشک و خشن مثل کِرَت سیخدار
توی تن ابراهیم از-قربانی-اسماعیلبرگشته
قوچی در کار نیست
کاردت را پاک کن
هی در
سرخ اگر تماشاییست به صورت من نگاه کنید
خط رگهای خونی توی سفیدی چشم مرا میبینید؟
من خیلیها هستم
که زمان حال ابدیشان
درامتر از آن است
که با پردههای آبی مِلو شود
برای همین است که میگویم
یا این پرده آبی را یا بکن
یا بزن کنار
گفتم سبز؟
این سبز چه سرخ است
چه روحانی میرسد از راه
هوا بهتر میشود
نشد چرا؟
نشد که به کبد ملتهب مرتضی و ماهگل نگاه کنید
سبد را با درد در دست عرقکرده جابهجا
اینجا مکنده اکسیژن
از جاروبرقی
از الجی قویتر از ریههای رها
در بوی بتادین و جرمگیر درخشان است
هی در
هوای تازه
با کتاب شاملو تکثیر میشود
نشد چرا؟
پلک مرتضی که میپرید
پرنده نبود
چشمزخم زدند روی چشمهایش
یا حسین
ای برادرم
ای ماه
ای گل
تو روی این تخت چرک چه میکنی؟
خودت بلند شو
بیمار مرا دریابید
بیپدرها کبد از جگرم نازکتر است
سلولهای درددار را دفن نمیکنند
راه را باز کنید
رود به دریا بریزد
میخواستم با دستهایم
از کبد شما به شریان و رگهایم پلی بزنم
دردتان به جانم
نشد
نتوانستم
این شعر «غصهنخور» و مرثیهخوان دو مرگ نیست
طوفانی توی برگ است
کلاهی سبز که برمیدارم از سرم است
توی کوچه فرهنگ زانو زده
دنیروی گاو خشمگین است
خون جگر با پنجهکنده دو مادر داغدار است
دو قبیله اسب سیاه رمیده
یالش آسمان کبود
کولی کر دُم میکوبد به قایق از قلاب
از آروارهاش خون شتک زده روی تشت
هی در
زیر متن و معنای در سایه دو کبد زرد خاموش
که از پنیسیلین و سلولهای مرده
مرده است
شعر اعتراض است
به هستی
به نیستی
به بودنم
به نبودنتان
بزن کنار چشمهای سبز ماهگل کنار
خون بپاش
جیغ رؤیا
جِلویل ابدی سیاه صنم کم است؟
پس به آبی که مروارید شده
در چشمهایش نگاه کنید
به این فرشته که با این دو عصای آهنی
از آسفالت پوسیده میگذرد
و چادر ویلش در باد پُلکپُلک میکند
نگاه کنید
ای روپوشهای سفید
ای سوهان بیپایان
مادرم است
خانم مهر و آقای مرتضی
هی در
ای برادرم
ای خواهرزاده رؤیا
ای رفتگانی که نمیروید
که توی کله ما پر از نبودن شما
جاش زنبور وبیز است
ویز بوم
ویز بوم بوم
هی در
حیدر
حیدر حیدر مولا
دسته عزا در چین دو مد دریا
دهل و دمام به دست
خواب را از زیر پلکهای ما مثل دو ماهی سرکش
میکشند بالا
چی شده؟
چیزی نیست
چی شده؟
چی شده؟
چیزی نیست
چی شده؟
چیزی نیست
چیزی نیست
چیزی نیست”
― کمبوسه یا پاک کردن خون از لب مونا لیز خورده

“توی این دنیا فقط یک چیز مزخرفتر از مردن با سرطان در سن شانزدهسالگی وجود دارد: آن هم داشتن بچهای است که دارد از سرطان میمیرد.”
― The Fault in Our Stars
― The Fault in Our Stars

“اشتباه مرگآور دوستت در این است که بسیار بیمار است حال تو بر خلاف او، خیلی خوب به نظر میرسد. اگر حال آن دختر بهتر بود و حال تو بدتر، در این صورت عشقتان اینطور وحشتناک محکوم به شکست نبود و ستارههایتان اینگونه به جنگ برنمیخاستند. طبیعت ستارهها در همین است. اشتباه بزرگ ویلیام شکسپیر در آن است که در کتاب تراژیک جولیوس سزار از زبان کاسیوس، یکی از قهرمانان رمان، مینویسد: «بروتوس عزیز، طالع نحس از ستارگان من و تو نیست، از خودمان است.» وقتی یک نجیبزاده رومی باشید (یا شکسپیر!)، گفتن این حرف البته راحت است. در هر حال، طالعهای نحس چه بسا که معلول حرکت ستارگان بودهاند.”
― The Fault in Our Stars
― The Fault in Our Stars

“- من این دنیا را دوست دارم. نوشیدنیها را دوست دارم، سیگار نکشیدن را دوست دارم، هلندی حرف زدن مردم هلند را دوست دارم و حالا... حتی نمیتوانم مبارزه کنم. نمیتوانم بجنگم.
[...] اگر به موزه ریکز رفتی، که واقعا دلم میخواهد یک روز بروی، و البته دارم شوخی میکنم، چون هیچکدام از ما پای آنهمه پیادهروی توی موزه را نداریم، اما به هر حال پیش از اینکه از اینجا برویم، از طریق اینترنت رفتم توی سایتش، و عکسهایش را دیدم. اگر تو رفتی، که امیدوارم روزی بروی، میتوانی نقاشیهای زیادی از آدمهایی که مردهاند، ببینی. میتوانی عیسای مصلوب را ببینی و همینطور مردی را که خنجر به گردنش خورده. آدمهایی را که دارند توی دریا میمیرند یا توی جنگ کشته شدهاند. حتی گروهی از شهیدان جنگی را، اما دریغ از یک کودک سرطانی. کسی از مردن طاعون، آبله، تب زرد یا چیزهایی مثل آن متأثر نمیشود، چون افتخاری در بیماری وجود ندارد. هیچ معنایی ندارد. اینطور مردن افتخاری ندارد.”
― The Fault in Our Stars
[...] اگر به موزه ریکز رفتی، که واقعا دلم میخواهد یک روز بروی، و البته دارم شوخی میکنم، چون هیچکدام از ما پای آنهمه پیادهروی توی موزه را نداریم، اما به هر حال پیش از اینکه از اینجا برویم، از طریق اینترنت رفتم توی سایتش، و عکسهایش را دیدم. اگر تو رفتی، که امیدوارم روزی بروی، میتوانی نقاشیهای زیادی از آدمهایی که مردهاند، ببینی. میتوانی عیسای مصلوب را ببینی و همینطور مردی را که خنجر به گردنش خورده. آدمهایی را که دارند توی دریا میمیرند یا توی جنگ کشته شدهاند. حتی گروهی از شهیدان جنگی را، اما دریغ از یک کودک سرطانی. کسی از مردن طاعون، آبله، تب زرد یا چیزهایی مثل آن متأثر نمیشود، چون افتخاری در بیماری وجود ندارد. هیچ معنایی ندارد. اینطور مردن افتخاری ندارد.”
― The Fault in Our Stars

“باید بگویم تقریبا ذهن هر کسی سرگرم این است که این جهان را با گذاشتن اثری ترک کند و میراثی از خودش به جا بگذارد. میراثی که ماندگار باشد. که زنده بماند. همه ما دلمان میخواهد در یادها زنده بمانیم. من هم همینطور. چیزی که من را بیشتر آزار میدهد این است که یکی دیگر از قربانیان به یادنماندنیای باشم که در جنگ کهنه و گمنام بیماری شرکت کردهام. جنگی که نمیشود توی آن پیروز شد، اما دلم میخواهد اثری از خودم به جا بگذارم.”
― The Fault in Our Stars
― The Fault in Our Stars

“من فقط دستش را گرفتم. سعی کردم دنیایی بدون او و خودم را تصور کنم. برای یک لحظه چنان آدم خوبی شدم که آرزو کردم بمیرد تا هیچوقت نفهمد من هم دارم میمیرم. اما بعدش آرزو کردم وقت بیشتری داشته باشیم تا بتوانیم عاشق هم بشویم. فکر کنم به آرزویم رسیدم، اما زخم خودم را به دنیا زدم.”
― The Fault in Our Stars
― The Fault in Our Stars
All Quotes
|
My Quotes
|
Add A Quote
Browse By Tag
- Love Quotes 101k
- Life Quotes 79k
- Inspirational Quotes 75.5k
- Humor Quotes 44k
- Philosophy Quotes 31k
- Inspirational Quotes Quotes 28.5k
- God Quotes 27k
- Truth Quotes 24.5k
- Wisdom Quotes 24.5k
- Romance Quotes 24.5k
- Poetry Quotes 23k
- Life Lessons Quotes 22.5k
- Quotes Quotes 21k
- Death Quotes 20.5k
- Happiness Quotes 19k
- Hope Quotes 18.5k
- Faith Quotes 18.5k
- Travel Quotes 18k
- Inspiration Quotes 17k
- Spirituality Quotes 15.5k
- Relationships Quotes 15.5k
- Religion Quotes 15.5k
- Motivational Quotes 15k
- Life Quotes Quotes 15k
- Love Quotes Quotes 15k
- Writing Quotes 15k
- Success Quotes 14k
- Motivation Quotes 13k
- Time Quotes 13k
- Science Quotes 12k