English Tales Quotes

Quotes tagged as "english-tales" Showing 1-2 of 2
Frederick Marryat
“ادوارد گفت:(( آقای هتراستون، راستش من اصلا نمی توانم شما را درک کنم. شما آدم خیلی خوبی هستید اما از دوستان کرامولید، کسی که پادشاه را کشته است!))
(( ادوارد، تو خیلی جوانی و مشکلاتی را که در زمان پادشاهی چارلز گریبان گیر انگلستان بود به یاد نمی آوری. پادشاه هیچ وقت به حرف های پارلمان گوش نمی داد و هر کاری خودش می خواست می کرد. مردم از این موضوع خیلی عصبانی بودند و برای آزادی جنگیدند. اما حالا کرامول و دوستانش هم همان طور شده اند و به حرف هیچکس گوش نمی کنند. آنها پادشاه را کشتند و حالا خودشان بدتر از پادشاه شده اند. مردم انگلستان یک روز دوباره آزاد خواهند شد.اما در حال حاضر ما نباید این طور بی پروا درمورد این چیزها حرف بزنیم، خیلی خطرناک است.))”
Frederick Marryat, The Children of the New Forest

James Hilton
“چیپس، غالبا همین که در خانه ی خانم ویکِت کنار بخاری می نشست به این فکر می افتاد که: احتمالا من تنها آدمی در جهان هستم که خاطره ای گنگ از وزربی پیر در ذهن دارد.... خاطره ای گنگ. آن روز تابستانی که پرتو آفتاب از غبار مملو در هوای اتاق کار آقای وزربی گذر می کرد تصویری بود که به کرّات در ذهن او ظاهر می شد.(( تو جوانی آقای چیپسینگ و بروکفیلد مدرسه ای کهنسال. جوانی و کهنسالی غالبا ترکیبی خوب می سازند. همه ی شور و شوقت را به بروکفیلد نثار کن، و بروکفیلد، در عوض، چیزی به تو خواهد داد. و اصلا اجازه نده کسی سر به سرت بگذارد.))”
James Hilton, Good-Bye Mr. Chips